فهرست مطالب سایت

لزوم تمسّک به ثقلین

موضوع : پیام غدیر
تاریخ انتشار : 25 تیر 1401



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ صلّ علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین و العن أعدائهم أجمعین
پیام غدیر(13)
لزوم تمسّک به ثقلین

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ. أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ. أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاَحَدٍ غَیْرِهِ. ثم قال: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.
بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من به گوش شما رساندم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل می گویم، بدانید که امیر المؤمنینی جز این برادرم نیست. بدانید که امیر المؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.

حدیث ثقلین در حدیث غدیر
اسلام سعادت حقیقی را در تمسک به دو عنصر مهم بیان می‏کند: قرآن و اهل بیت علیهم السلام. دست‏یابی به سعادت واقعی بدون بهره گرفتن از این دو عنصر، خیالی باطل است و نتیجه آن به دست آوردن ضلالت است نه سعادت و هدایت. همچنانکه انحصار بهره‏مندی به یکی از این دو سودی را به همراه نخواهد داشت. بر اساس فرمایش رسول گرامی اسلام، هریک از این دو از دیگری خبر می‏دهد و با آن موافق است (فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ) پس قرآن خبر از اهل بیت علیهم السلام می‏دهد و پیام اصلی قرآن کریم دعوت مردم به اولیاء الهی است(أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ) و قرآن -به عنوان کتاب هدایت- هدایت واقعی را در تبعیّت از این حاکمان الهی در روی زمین می‏داند. از سوی دیگر تمامی سخنان اهل بیت علیهم السلام نیز برگرفته از قرآن و در چارچوب این کتاب آسمانی است. در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود: هر گاه درباره مطلبی با شما صحبت کردم از من بخواهید تا به شما بگویم که این مطلب را از کجای قرآن برای شما بیان می‏کنم.(1) سطح اعلای معارف قرآن کریم موجب آن شده است که بهره‏مندی کامل از این کتاب نورانی تنها در سایه تمسک به امام معصوم میّسر باشد که با آگاهی از ظاهر و باطن قرآن، دستورالعمل مناسب برای هدایت فردی و اجتماعی را بیان می‏کند. ضعف عمده مسلمانان در این باور هزینه‏های سنگینی را بر جبهه حق تحمیل کرد؛ نمونه بارز آن، قرآن بر سر نیزه کردن لشگریان معاویه در بحبوحه جنگ صفین است که با شعار «لا حکم الا لله» -که برگرفته از آیات قرآن کریم بود(2)- و پیش کشیدن ماجرای حکمیّت، علی بن ابیطالب علیه السلام را از حکومت مسلمین خلع کرده و معاویه را خلیفه قرار دادند! علاوه بر اینکه موجب ایجاد شکاف در صفوف مسلمانان شده و زمینه‏ساز تشکیل گروهی تندرو به نام «خوارج» شدند که آثار مخرّبی مانند به شهادت رساندن امیرالمؤمنین علیه السلام را در کارنامه سیاه خود ثبت کرد.
اتمام حجت در غدیر
وظیفه ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام به قدری بر رسول گرامی اسلام سنگین بود که آن حضرت پس از ابلاغ اصل حکم، به صورت مکرّر اعلام رساندن حکم به مسلمانان می‏کند(أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلا وَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلا وَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ) این شیوه بیان و اتمام حجّت حاکی از سنگینی مسئولیت و اهمیّت بالای آن دارد. پیامبر اسلام با تأکید بر این مطلب در صدد آن است تا هر گونه بهانه برای مانع تراشی در پذیرش این دستور الهی را منتفی کند.


تنها علی علیه السلام امیرالمؤمنین است
تأثیر جایگاه‏ها بر ایجاد یک باور و فرهنگ عمومی غیرقابل انکار است. به عنوان نمونه «صحابی رسول الله» جایگاه خاصی در میان مسلمانان بود که انتساب آنان به رسول گرامی اسلام موجب تأثیر و نفوذ کلامشان در جامعه اسلامی می‏شد. مهم‏ترین جایگاه در حکومت اسلامی، «حاکمیّت» است که صاحب این منصب زعامت امور تمامی مسلمانان را به دست می‏گیرد. جهت دهی این منصب به پیشرفت یا پسرفت سطح دین‏داری جامعه بر کسی پوشیده نیست. همچنانکه در دوران حکومت امام علی علیه السلام باورها و ارزش‏های اصیل اسلامی در جامعه رواج یافت و توده مردم شاهد تحقق اسلام در مرحله عمل بودند. البته باید خاطر نشان کرد که در دوران حکومت علی بن ابیطالب علیه السلام نیز خلأهایی در ناحیه برخی از کارگزاران وجود داشت که موجب اعتراض آن حضرت می‏شد چرا که اسلامی بودن یک حاکمیّت به فکر حاکم بر آن و کارگزارانی است که مجری قوانین اسلام در سطح جامعه هستند و با وجود اینکه امیرالمؤمنین علیه السلاج در اوج دین‏داری قرار داشت اما گروهی از کارگزاران در حدّ مطلوب حکومت اسلامی نبودند. از سوی دیگر، قرار گرفتن افرادی مانند معاویه و یزید بر مسند حکومت اسلامی موجب انحطاط جامعه و از بین رفتن ارزش‏های دینی شد و همین امر باعث قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام شد. پیامبر اسلام در غدیر خم جایگاه امیرالمؤمنینی را ارتقا داده و آن را در سطح امام معصومی چون علی بن ابیطالب و اولاد معصومین ایشان قرار داد. در حقیقت رسول اسلام جایگاه والای امیرالمؤمنین را با شخصیّت ممتاز علی بن ابیطالب معرّفی کرد تا مردم پی به عظمت این جایگاه و صاحب آن ببرند و قرار گرفتن غیرمعصوم در این منصب را مناسب با این جایگاه ندانند.
تبیین معنای ولایت
قبلا اشاره شد که یکی از دسیسه‏های دشمن در راستای تحریف غدیر دست بردن در مفاد این حماسه بزرگ است که نمونه بارز آن را در تحریف معنای «ولایت» و تقلیل دادن آن به محبت و مهرورزی مشاهده کردیم. در ازای این دسیسه پیامبر اسلام در کلام سابق خود، ولی را به معنای وصی تفسیر کرد و در اینجا برای بار دوم اشاره به معنای ولایت می‏کند و ولی را به معنای صاحب اختیار و سرپرست امور مسلمین تفسیر می‏کند.( ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ) معناى «أولى بودن رسول خدا به مؤمنين از خود آنان» اين است كه آن حضرت نسبت به مؤمنين از خود مؤمنين اختيار بیشتری دارد و معناى اولويت اين است كه فرد مسلمان هر گاه در مقام انتخاب بين حفظ منافع رسول خدا و حفظ منافع خود قرار گرفت بايد منافع رسول خدا را مقدم بدارد: النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏(3) بنا براين معناى آيه اين است كه مؤمن هر حق و منافعى كه براى خودش قائل است رسول خدا مقدم برتمامی آن‏هاست و باید جانب رسول خدا را بر جانب خود ترجيح دهد. در نتيجه، اگر در هنگام خطر، جان رسول خدا در مخاطره قرار گيرد، يك فرد مسلمان موظف است كه با جان خود سپر بلاى آن جناب شود و خود را فدايش كند. و همچنين در تمامى امور دنيا و دين، رسول خدا أولى و اختياردارتر است‏(4) معنای این سخن سپردن زمام تمامی امور دنیا و آخرت به رسول خداست و همین جایگاه برای امام معصوم پس از وی نیز اثبات می شود و بی‏تردید این معنا از ولایت، تنها در محبت ورزی خلاصه نمی‏شود.

 

 

پی‏نوشت:
1. الکافی1: 60: إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ فَاسْأَلُونِي‏ مِنْ‏ كِتَابِ‏ اللَّه‏.
2. إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه‏: انعام/57- یوسف/40و 67
3. احزاب: 6
4. المیزان16: 276





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده