فهرست مطالب سایت

مکارم اخلاق ، جلسه 22

موضوع : مکارم اخلاق
تاریخ انتشار : 01 اردیبهشت 1397


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق در بند اول، در جمله چهارم به خداوند عرض میکنند: " و نیت مرا به نیکوترین نیتها برسان" هر عملی علاوه بر اینکه لازم است حُسن فعلی داشته باشد یعنی آن عمل خودش یک عمل نیکو باشد، حسن فاعلی را هم لازم دارد. یعنی باید به بهترین شکل اجرا شود و جهتش درست باشد. حسن فاعلی داشته باشد یعنی نیت داشته باشد. عمل بدون نیت قبول نمیشود. عمل بدون نیت درست هم قبول نمیشود. از همین جهت است که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: " شالوده و پایه عمل، نیت است"
نیت، آن چیزی نیست که به زبان میآوریم؛ بلکه آن چیزی است که در قلب است و انگیزه از انجام عمل است.
چرا امام سجاد(ع) میفرماید: " و نیت مرا به نیکوترین نیتها برسان" چون هر نیتی موجب نمیشود که عمل دارای جزای الهی بشود. باید خود آن نیت هم حُسن نیت داشته باشد. همین جا است که کار سخت میشود. " امام علی(ع) فرمودند: حُسن نیت موجب جزای الهی است" یعنی اگر نیت هم داشت کفایت نمیکند؛ بلکه باید نیت به شکل نیکو باشد. بر اساس همین است که این دعا تفسیر پیدا میکند.
خلود در بهشت و جهنم
در معارف ما، اهل بهشت خلود در بهشت دارند. در سوره مبارکه تؤبه آیه 72 میفرماید: " خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند" یک عدهای از اهل جهنم هم خلود در جهنم دارند. در سوره مبارکه تؤبه آیه 68 میفرماید: " خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان برای آنها کافی است"
رابطه خلود و نیّت
در اینجا این سؤال مطرح میشود که جاودانه و همیشه بودن در بهشت و جهنم در پی یک عمل کوتاه است؟ اگر مردان از سن پانزده سالگی و زنان از سن نُه سالگی گناه کنند چرا همیشه در جهنم هستند؟ دلیل خلود چیست؟ دلیل خلود همان فرمایش حضرت امیر است که فرمودند: " حُسن نیت موجب جزای الهی است"
همین سؤال را از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا جهنمیها و بهشتیها خلود پیدا میکنند در حالی که عمرشان کوتاه است؟ امام صادق(ع) فرمودند: " این است و جز این نیست که اهل جهنم در آتش خالد و جاودانه میشوند چون نیتشان این بود که اگر در دنیا جاودانه زندگی کنند همیشه گناه کنند" به آن نیت جاودانه گناه، خدا عملاً به آنها جهنم را میدهد. این به این سبب است که " اصلاً نیت، پایه و اساس عمل است" قصد اینها این بود که مادامی که در دنیا هستند گناه کنند. به همان نیتشان است که خلود در جهنم را به آنها میدهند. بعد حضرت فرمودند: " و این است و جز این نیست که اهل بهشت در بهشت خالد میشوند؛ چون نیتشان این بود که اگر در دنیا جاودانه شوند همیشه اطاعت خدا را داشته باشند" بعد فرمودند: " به واسطه نیت است که جاودانگی حاصل میشود؛ هم برای کسانی که در بهشت هستند و هم برای کسانی که در جهنم هستند. سپس امام صادق(ع) آیه 84 سوره اسراء را تلاوت می-کنند: عمل هر کسی بر اساس شاکله او است. بعد شاکله را تفسیر میکنند که به معنای نیت است"
یک عدهای در قیامت میآیند که هیچ عملی ندارند. یک پرونده خالی دارند. اینها دو پرونده دارند. یک پرونده اعمالشان است که خداوند میفرماید بر اساس این پرونده، به جهنم بروند. بعد حضرت حق میفرماید: پرونده دوم را بیاورید. پرونده دوم را که نگاه میکنند میگویند: ما هیچکدام از اینها را انجام ندادیم. چطور است که برای ما نوشته شده است؟ میگویند: چون نیت انجام اینها را داشتید و من بهشت را بر اساس نیاتتان به شما میدهم. وگرنه بر اساس اعمال که خراب کرده اید؛ اما نیتتان نیت خوبی بوده است.
سؤال: از کجا معلوم اگر گناهکاران در دنیا بودند تا آخر دنیا گناه میکردند؟
جواب: آیه 84 سوره اسراء است که امام صادق(ع) ذیل آن روایت خواندند" و پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر می‌شناسد" یعنی: پروردگار شما بهتر از همه میداند که چه کسی راهیافته است.
اگر بنا است بهشت و جهنم را بدهند بر اساس نیت فرد میدهند. پیامبر(ص) فرمودند: " خداوند مردم را در روز قیامت بر اساس نیتشان محشور میکند"
نیت مؤمن
این شکلگیری جزای الهی بر اساس نیت، یک قاعده است و بر اساس این قاعده است که این روایت معنا میشود: " نیت مؤمن، بهتر از عمل او است و نیت فاجر، بدتر از عمل او است" چون آدم مؤمن دلش میخواهد همیشه به مردم خدمت کند و همیشه کار درست انجام بدهد. شاید هم به انجام آن موفق نشود. ولی چون دلش میخواهد جزا را به نیت او میدهند. آدم فاجر هم همیشه دلش میخواهد کار بد را انجام دهد. شاید موفق شود؛ ولی به نیت او نگاه میکنند. کاری ندارند که چه کرده است. کار دارند که چه فکر میکند. همه حقیقت انسان در محدوده فکر او است. به همین دلیل است که میگویند مشخصه انسان از حیوان به عقل است و کار عقل هم فکر کردن است.
یک یهودی خدمت پیامبر رسید و بسیار گستاخانه با پیامبر صحبت کرد. گفت: اگر خدای تو عادل است پس چگونه است که بنده چند روز در عمر دنیا را گناه میکند و او همیشه عذابش را جاری می-کند؟ یعنی خلود در جهنم را میآورد. پیامبر(ص) فرمودند: " نیت مؤمن، بهتر از عمل او است و نیت فاجر، بدتر از عمل او است"
نیّت خالص
پس عمل را به نیت میپسندند؛ ولی هر نیتی را هم نمیپسندند. نیت باید خالص باشد. اگر حسن نیت نداشته باشیم اصلاً عملمان جزا ندارند. حسن نیت به خلوص نیت اتفاق میافتد. قرآن هم همین معنا را تأیید میکند. در سوره مبارکه شعراء آیات 88 و 89 میفرماید: " در آن روز که مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید! " یعنی: مگر قلب صاف که جای نیت درست است. انسان با قلب سلیم چه عملی انجام می دهد؟ در سوره مبارکه لقمان آیه 22 میفرماید: " کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست" یعنی: و کسی که قلب سلیم داشته باشد یعنی قلبی که از روی اخلاص به محضر حضرت حق رفته باشد... کسی که با اخلاص روی به درگاه خداوند بیاورد و نیکوکار باشد یعنی حسن فعلی و حسن فاعلی داشته باشد... با اخلاص یعنی حسن فاعلی. محسن یعنی حسن فعلی. چنین کسی به دستگیره محکم خداوند چنگ زده است. سرانجام همه عملها به دست خدا است.
نیت و عمل انسان و نگهبانان هفت آسمان
راوی میگوید من خدمت معاذ رسیدم. معاذ ابن جبل، صحابی پیامبر است. به معاذ گفتم: یک روایت از پیامبر برای من نقل کن که درست از پیامبر شنیده باشی و حفظ هم کرده باشی. معاذ گفت: یک روز در خدمت پیامبر بودم. در رکاب پیامبر و ملازم رکاب ایشان بودم و راه میرفتیم. سر مبارکشان را به سمت آسمان بلند کردند و چشم به آسمان دوختند و این حمدِ الهی را به جا آوردند: " سپاس خداوندى را که هر چه را که دوست بدارد در باره آفریدگانش به طور حتم مقدر و جارى مى‏سازد" ما هم باید راضی باشیم به آنچه که خداوند دوست دارد. دنبال این نباشیم که چه میخواهیم. سپس پیامبر من را صدا زدند. عرض کردم: " لبیک ای رسول خدا و آقای مومنین"دوباره من را صدا زدند. من عرض کردم: " لبیک ای رسول خدا، ای پیشوای خیر و پیامبر رحمت" حضرت فرمودند: " من یک خبری را به تو می-دهم که هیچ پیامبری به امتش نداده است. اگر یاد بگیری زندگیت درست میشود و اگر بشنوی و یاد نگیری نزد خدا هیچ حجتی نداری" یعنی وقتی میگویند باید به جهنم بروی باید بگویی چشم. بهانهای را نمیپذیرند؛ چون این روایت را شنیدهای.
پیامبر(ص) فرمودند: خداوند متعال قبل از خلقت آسمانها هفت مأمور را از جنس مَلک خلق کرد و هر یک از اینها را در یک آسمان قرار داد و با عظمت او آن آسمان را مجلل کرد. این ملک آن قدر با عظمت است که آن آسمان تمام زینتش را به واسطه او دارد. به واسطه خدا نیست؛ بلکه به واسطه ملکی است که خدا خلق کرده است. بعد فرمودند: بر هر دری از درهای آسمان، یک فرشته دربان گمارده است. فرشتگان حافظ که عمل بنده را ثبت می‌کنند و رقیب و عتید نام دارند، کارهای انسان را از صبح تا شب مینویسند. سپس آن را به طرف بالا می‌برند در حالی که این عمل مثل خورشید میدرخشد.
مانع اول: غیبت
به آسمان اول میرسند. دربان نگهش میدارد. فرمانفرما هستند. رقیب و عتید می‌خواهند پرونده عمل را به آسمان اول ببرند. پرونده‌ای که پیامبر فرموده است مثل خورشید، نورانی است. این دربان می-گوید بایست. این پرونده را به صورت صاحبش بزن. میپرسد: چرا؟ میگوید: من مأمور غیبت هستم. در این پرونده، غیبت وجود دارد. مادامی که غیبت وجود دارد به مرحله بعدی نمیرود.
این عمل را به چهره صاحبش بکوبید که من مأمور غیبت هستم. هر کسی که غیبت کند از عملش دست بر میدارم و نمیگذارم که به مرحله بعدی بروم. این حرف خود او است؟ نخیر. میفرماید: " زیرا پروردگارم به من چنین دستور فرموده است"بر میگرداند. اصلاحش میکنند. شخص تؤبه کرده است. العفو گفته است. فردا آن را بالا میبرند. چون الهی العفو دارد در حالی که عمل صالح در آن هست، ملائکه بالا میبرند. از آن فرشته میگذرند؛ چون غیبت ندارد.
مانع دوم: دنیا
به آسمان دوم میرسند. فرمانفرمای آسمان دوم ایستاده است. به رقیب و عتید میگوید: توقف کنید. میگوید: بایستید. این عمل را به صاحبش برگردانید. او هم با همان خشونت میگوید: به صورتش بکوبید که او با این عمل، اهداف دنیوی را دنبال میکرده است و من هم صاحب دنیا هستم. سنسورهای من به دنیا حساس است. برگردانید. هدفش دنیا بوده است. اجازه نمیدهد. بعد هم میگوید: این حرف خدای من است. بر میگردند. این شخص تؤبه میکند. این حدیث برای کسانی است که متوجه باشند که روز به روز باید تؤبه کنند. پیامبر میفرماید: من در شبانهروز هفتاد بار استغفار میکنم. او که لکهای به پروندهاش نیست روزی هفتاد بار استغفار میکند.
مانع سوم: تکبّر
اعمال پایین میآید. روز بعد فرشتهها عمل این بنده را بالا میبرند. صدقه دارد و نماز دارد. ملائکه از صدقه و نماز او مبتهج و خوشحال هستند. به آسمان سوم میرسند. صاحب آسمان سوم میگوید: بایستید. این عمل را بر سر صاحبش بکوبید. من صاحب کبر هستم. یعنی سنسورهای من به تکبر حساس است. این آدم، متکبر است. ما نه صدقهاش را میپذیریم و نه نمازش را.
مانع چهارم: عُجب
اعمال بر میگردد. این شخص تؤبه میکند. روز بعد عمل به آسمان چهارم میرسد. حافظان عمل یعنی رقیب و عتید، عمل را مثل ستارهای درخشان بالا میبرند. عمل، تسبیح است و روزه و حج. به آسمان چهارم میرسد. در آسمان چهارم، فرمانفرمای آن آسمان میگوید: این عمل را ببرید و به سر صاحبش بزنید. چرا؟ میگوید سنسورهای من به عُجب حساس است. این شخص روزه گرفت؛ ولی در حال عُجب. این شخص به حج رفت؛ ولی در حال عجب. با خودش میگفت: این من هستم که در خرداد روزه میگیرم. این من هستم که پنجاه میلیون دادهام و به حج میروم. چه کسی مانند من در راه خدا از پولش میگذرد. عملش را رد میکنند. فرد خودپسندی بود. فکر میکرد کارهای زیادی کرده است. فرمان پروردگار من این است که این عمل از آسمان چهارم، بالاتر نرود. هر چه عمل خیر داشته باشد چون دارای عجب است بالا نمیرود.
مانع پنجم: حسد
شخص تؤبه میکند. پیشرفت میکند. حافظان عمل، عمل شخص را چون عروس آماده میکنند. تزیین و آرایش میکنند. وقتی به آسمان پنجم میرسند آن فرمانفرمای آسمان پنجم که خداوند او را خلق کرده است نگاهی به این عمل میکند که جهاد و نماز و صدای حزین نماز را در آن میبیند. یعنی با گریه همراه بوده است. این نماز به آسمان پنجم رفته است. آن مالک میگوید: نگه دارید. چرا؟ چون من ملکی هستم که سنسورهایم به حسد حساس است. این آدم، حسود است. نماز دارد که با گریه است؛ ولی برگردانید که حسود بوده است. خدا گفته است که نگذارم بالا برود. برگردانید برای خودش.
مانع ششم: بی رحم بودن
این عمل را بر میگردانند. فردا میشود. حافظان عمل، اعمال بنده را بالا میبرند. زکات دارد. حج دارد. عمره دارد. عبادتهای بسیاری دارد. به آسمان ششم میرود. به آنجا که برسد نگه میدارند. می-گویند من ملکی هستم که به مهربانی حساس هستم. این آدم، بی رحم است. هیچ عطوفتی به دیگران ندارد. میگوید خودم وضعم خوب است و بقیه مهم نیستند. تصورش این است که نسبت به بقیه مردم، مسؤولیتی ندارد.
آن ملک میگوید: اگر به بندهای از بندگان خداوند، ضرر دنیوی و یا اخروی میرسید، او را شماتت می‌کرد و میگفت: حقت بود. پروردگارم به من فرمان داده است که نگذارم این عمل به مرحله بالا برود. در آسمان ششم به خاطر بی محبتی است که عمل را زمین میگذارند.
مانع هفتم: نیّت
این شخص تؤبه میکند. حافظان عمل در روز بعد میگویند: این آدم هم میفهمیده است و هم اهل ورع و تلاش بوده است. عمل به تنهایی نبوده است. عمل همراه با ورع و تلاش و فهم در دین بوده است. عمل او به قدری تابناک است که گذرش در آسمانها صدا میکند. وقتی میرسد سه هزار فرشته به دنبال عمل او هستند؛ ولی وقتی به آسمان هفتم میرسند صاحب آسمان هفتم میگوید: این عمل را بر گردانید و به سر صاحبش بزنید. من سنسور حجاب دارم. هر عملی که برای خدا نباشد را بر میگردانم.
شش در را هم که رد کنید آخرین در، نیت است. اگر برای خدا نباشد میگوید برگردانید.
معاذ میگوید: به پیامبر عرض کردم: ما مشکل داریم. این مشکل را چگونه باید حل کنیم؟ ما که نمی‌توانیم تا اینجا بالا برویم. پیامبر فرمود: " در یقین به پیامبرت اقتدا کن" خدا را باور کن. یعنی اگر میخواهید اخلاص در عمل داشته باشید خدا را باور داشته باشید. بعد فرمود: "اگر خدا را باور کنی و در انجام اعمالت کوتاهیای وجود داشته باشد باید یک کارهایی را انجام بدهی

 





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده