فهرست مطالب سایت

شهادت حضرت زهرا (س) ، فاطمیه دوم 95

موضوع : عوامل گریز از دین - جلسه 01
تاریخ انتشار : 09 دی 1396


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)


مداح : حاج محمود کریمی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

 عوامل گریز از دین چیست؟ الان که از نظر رهبران آسمانی ما، دین آنقدری ارزش دارد و دستورات متفاوت را برای حفظ دینِ ما و ثبات در دینِ ما و سلامت در دینِ ما داده­اند چطور می­شود که یک عده­ای از دین گریزان هستند؟ عوامل گریز از دین در این جلسات بررسی خواهد شد که یک بحث کاربردی است. این تحلیل نظام اجتماعی ما خواهد بود إن شاء الله.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می­فرماید: مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَيْهَا وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لَا أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لَا دِينٍ لِأَنَّ مُفَارَقَةَ الدِّينِ مُفَارَقَةُ الْأَمْنِ فَلَا يَتَهَنَّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَيَاةِ وَ لَا يُقَاسُ إِلَّا بِالْأَمْوَاتِ کسی که بر یکی از صفات خوب استوار و پابرجا باشد او را می­پذیرم و به خاطر  نداشتن صفات دیگرِ خوب از سر تقصیرات او می­گذرم. اما دو خصلت دینداری و عقل اگر نباشد من نمی­بخشم. به خاطر اینکه اگر جامعه از دینداری جدا شد امنیت از بین می­رود و اگر امنیت از بین برود ترس است و وحشت است و اضطراب و خوف و زندگی با اضطراب، گوارا نیست. و زندگی بی­خردان و زندگی بدون عقل، مقایسه نمی­شود مگر با اموات.

یعنی اگر کسی یک خوبی داشته باشد با منِ علی ابن ابی طالب متصل است. یک خوبی داشته باشیم با امام زمان علیه السلام متصل هستیم. پس برویم به دنبال اینکه یک خصلت خوب برای خودمان بسازیم. یکی را داشته باشیم و هزار تا را نداشته باشیم می­فرماید تحمل می­کنم. و اینکه رفع تمام ناامنی­ها به واسطه تدیّن است. و تدیّن آرامش می­آورد. سکون می­آورد. و اگر جامعه عاقل نباشد این جامعه از نظر منِ علی ابن ابی طالب مرده است. اگر کسی دینداری و عقل نداشته باشد ممکن است بخورد و بیاشامد ولی از نظر منِ علی ابن ابی طالب با مرده­ها مساوی است.

حضرت امیر(ع) در همین روایت دو نکته را بیان می­کنند:

    نکته اول: اگر می­خواهید به آرامش و سکون برسید راه آن، تدیّن است نه قانون. قانون برای انسان سکوت می­آورد نه سکون. مانند مادری که فرزندش را از روی اجبار به خاطر قانون به سربازی می فرستد و باید سکوت کند ، ولی آرامش ندارد که نکند اتفاقی برای فرزندش بیفتد. ولی تدیّن سکون و آرامش می­آورد. مانند مادری که به دست خودش فرزندش را به جبهه می­فرستد و در تمام اعماق وجودش آرامش وجود دارد. چون بحث، بحث تدیّن است. می­گوید هر حادثه­ای هم برای او پیش بیاید با پیامبر محشور می­شود. اصلاً ضمانت آرامش در جامعه به واسطه تدیّن است نه قانون. قانون فقط سکوت می­آورد نه چیز دیگری. همواره سکوت علامت رضا نیست. اضطراب دارد. تشویش دارد. نهایت قانون همین است. بیشتر از این نیست. اما تدیّن، سکون می­­آورد.

    نکته دوم: قانون چیزی را که می­آورد نهایتاً این است که بتواند جلوی جرایم آشکار را بگیرد. ولی جلوی جرایم پنهان را نمی­تواند بگیرد. پس قانون بازدارندگی کلی هم ندارد. وقتی زلیخا مهیا می­شد که جناب یوسف را برای آن عمل دعوت بکند می­دانست که قانون اجازه نمی­دهد که زنی که شوهر دارد در مرد دیگری طمع داشته باشد. این را می­دانست ولی قانون جلوی او را نگرفت. به همین دلیل شروع کرد به انجام این عمل در پستو و در خفاء. (وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ): درها را بست. لذا وقتی این مسأله لو رفت بلافاصله خودش را برئ الذمه کرد و جناب یوسف را متّهم کرد. قانون نتوانست جلوی زلیخا را بگیرد ولی دین جلوی یوسف را گرفت و هرگز به آن عمل آغشته نشد.

   این­ها اهمیت دین است. دین آرامش می­آورد. سکون می­آورد نه سکوت. دین جلوی تمام انواع جرایم چه علنی و چه پنهانی را می­گیرد. بنابراین جامعه باید به طرف تدیّن برود. زلیخا همه چیز داشت مگر دین و به گناه مبتلی شد. جناب یوسف هیچ چیزی نداشت. حتی به حسب ظاهر مالک خودش هم نبود. برده دیگری بود. اما دین داشت. به عزّ ت و شرافت رسید. زلیخا با تمام آن امکاناتی که داشت و همسر عزیز مصر بود و چه جلالی داشت و چه ثروتی داشت و چه جلالتی را داشت به حضیض افتاد. دین می­تواند جامعه را حفظ بکند.

   وقتی که دین اهمیت دارد اولین چیزی که به ما می­گویند این است که از دینتان مراقبت کنید. مراقبت از دین امر بسیار بااهمیتی است از نظر رهبران آسمانی ما. چرا؟ چون در دوره ما، که دوره غیبت کبری است  بی­­دین شدن خیلی آسان است و کاری ندارد. دینداری کار سختی است. برای همین به ما دستور می­دهند که مراقب دینتان باشید. روایاتی که در باب غیبت کبری می­آید نشان می­دهد که دینداری کار سختی است. دقت بکنید به چند مورد از این روایات:

    1.­ امام کاظم علیه السلام می فرمایند: إِنَّهُ لَابُدَّ لِصَاحِبِ هذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتّى‏ يَرْجِعَ عَنْ هذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ، إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ صاحب این امر یعنی صاحب امامت و ولایت ناچار و ناگزیر از یک غیبتی است. این غیبت آنقدر طول می­کشد که قائلین به امامت او از امامت امام دست برمی­دارند. بعد حضرت می­فرماید: این اتفاق باید بیفتد. این غیبت یک امتحان از ناحیه حضرت حق است که خلایق را به واسطه آن امتحان می­کند.

یعنی کسانی که قائل به امامت امام هستند می­گویند اگر بود می­آمد. حالا که نیامده است پس نیست. دشمنان اسلام و پیروان ادیان و مذاهب دیگر این حرف را نمی زنند و اینکه  غیبت پدیده­ای است برای اینکه امتحان بشویم که ببینیم سر دینمان می­ایستیم یا نمی­ایستیم.

    2.­ امام صادق علیه السلام می فرمایند: أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ آگاه باشد. به خدا قسم حتما امام شما روزگار متعددی را غیبت خواهد داشت. و شما (قائلین به امامت) مورد آزمایش قرار می­گیرید. به جایی می­رساند که یک عده­ای می­گویند او مرده است. کشته شده است در فلان جنگ. در فلان مکان به هلاکت رسید. این خیلی عجیب است که امام می­فرماید: یک عده برای او جلسه عزا می­گیرند. می­گویند مرد. تمام شد.

پس اساسا غیبت حقیقی است و ریزش نیروها در دوران غیبت یک واقعیت اجتناب ناپذیر است و عده ای دردوران غیبت  از دین خارج می شوند. پس دینداری در دوره غیبت کبری سخت است.

    3.­ از حضرت جواد در ذیل یک حدیث بسیار طولانی سوال کردند: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! وَ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ ای پسر رسول خدا! چرا به ایشان می­گویند قائم؟ حضرت می­فرمایند: به خاطر اینکه قیام می­کند بعد از اینکه یاد او از بین می­رود و بازگشتن اکثر افرادی که به امامت ایشان قائل بوده­اند از دین. افراد ارتداد پیدا می­کنند.

یعنی مردم فراموش می­کنند که یک چنین شخصی باید بیاید. در حالیکه به ما گفته­اند در دوره غیبت کبری وظیفه شما انتظار است. اصلا یاد او هم از بین می­رود.

تا اینجا معلوم شد که دینداری در دوره غیبت کبری سخت است. سختی آن به چه دلیل است؟ به این خاطر است که انسان ناخودآگاه بی­دین می­شود. روایتی را امام باقر علیه السلام بیان می­کنند برای بی­دینی ناخودآگاه: لَتُمَحَّصُنَ‏ يَا شِيعَةَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ‏ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْعَيْنِ يَدْرِي مَتَى يَقَعَ الْكُحْلُ فِي عَيْنِهِ وَ لَا يَعْلَمُ مَتَى يَخْرُجُ‏ مِنْهَا وَ كَذَلِكَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا وَ يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا هر آینه حتما ای پیروان اهل بیت پیامبر عظیم الشان اسلام، برای پاک شدن امتحان می­شوید مثل پاک شدن سُرمه از چشم. کسی که می­خواهد سرمه بکشد میل را از سرمه­دان بیرون می­کشد و زیر چشمش یک خطی را می­گذارد. حضرت می­فرماید کسی که می­خواهد به چشمش سرمه بکشد می­فهمد چه کاری می­کند. ولی نمی­فهمد سرمه چه زمانی از چشمش پاک شده است. سرمه زدن را می­فهمد اما زمان پاک شدن سرمه را نمی­فهمد. حضرت می­فرماید بی­دین شدن مثل پاک شدن سرمه است. آدمیزاد صبح را شروع می­کند بر شریعت پیامبر و به شب می­رسد در حالیکه از آن شریعت خارج شده است. و گاهی اتفاق می­افتد که شب را در دینداری است ولی صبح که می­شود از دین خارج شده است. با چه کسی برخورد کرده است؟

    این خطر در همه جا هست. خروج ناگهانی از دین همین است. اما این خروج ناگهانی از دین مربوط به کسانی است که در دینداری خودشان سست هستند. آدم­های بی­پایه­ای هستند. آدم­های بی­ملاکی هستند. این­ها کسانی هستند این­ها شیعه هستند ولی شیعه ارثی و وراثتی. دوره ما، دوره تشیع دراستی و درسی است. الان نمی­شود گفت چون پدرم نماز می­خواند و چون پدرم عزاداری می­کند پس من هم همان را دارم.

    چه کسانی در دینداری سست هستند که موجب خروج از دین به شکل ناآگاهانه می­شود؟ در تفسیر سوره مبارکه عبس آیه 24 از امام باقر علیه السلام یک روایتی بیان شده است. آیه شریفه این است: (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه): انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد. یعنی انسان باید در غذایی که می­خورد دقت داشته باشد. امام باقر علیه السلام می­فرماید: طعامی که می­خواهی بخوری به منزله آن عملی است که می­خواهی به دست بیاوری. عِلمُهُ الَّذی یَأخُذُ عَمَّن یَأخُذُهُ یعنی مراقب باش علمی را که می­خواهی بگیری از چه کسی می­گیری. به ما می­فرمایند دینتان باید استاد داشته باشد. چون بسیاری از افراد هستند که تدینشان بدون استاد است و وقتی می­خواهند بدون استاد عرض دین بکنند دینشان به سلامت نیست. دقت بکن که دین را از چه کسی می­گیری. دین را باید از سرچشمه آن گرفت.

امام (ع) می فرماید: مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ کسی که دینش را از کتاب خدا و روایات پیامبر عظیم الشان اسلام بگیرد کوه­ها جا به جا می­شوند ولی او تغییری پیدا نمی­کند. اما اگر کسی باشد که دینش را از زبان مردم گرفته است مردمان دیگری دین او را از او می­گیرند. یعنی آدم اگر در دینداری به کسی رجوع بکند که خودش دارای ثبات عقیده نیست و خودش در دینداری مبنا ندارد این آدمی که دین را از او گرفته است کس دیگری دین او را از او خواهد گرفت.

    امام کاظم علیه السلام می­فرماید: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلَنَّكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا وقتی که پنجمین فرزند از امام هفتم غیبت کرد خدا را خدا را در دنیتان مراقبت کنید. مراقب دینتان باشید. مراقب باشید که کسی شما را از دینتان خارج نکند. مراقب باشید که کسی شما را از دینتان خارج نکند. این دستور بسیار مهم است. من مکررا وقتی این تیپ از روایات را می­خوانم این مثال را می­زنم و مثال من هم درست است: شما یک ماشین دارید که پراید است که نهایتا بیست میلیون تومان است اگر صفر کیلومتر باشد. وقتی می­خواهید خانه تهیه کنید می­گویید جایی باشد که پارکینگ داشته باشد. چرا؟ چون بیست میلیون تومان قیمت ماشین است. پس پارکینگ باید داشته باشد خانه­ای که می­خواهید تهیه کنید. دزدگیر برای آن ماشین می­گذارید. بعد هم می­نویسید که این محل دوربین مداربسته دارد. دین که نیست سر راه باشد. پراید است و باید مراقب آن بود. بعد هم به یک شبگرد ماهیانه پول می­دهید که شب­ها مراقب کوچه باشد. اما برای دینتان هم دزدگیر گذاشته­اید؟ نخیر. نگذاشته­اید. لذا به شما می­گویند مراقب دینتان باشید. چون آن را می­برند. چرا می­برند؟ چون تدین تو، تدین دراستی نیست. تو بر مبنای کتاب خدا و سنت رسول و عترت او نیستی. این، کار را سخت می­کند.   

    سلامت دین به چه چیزی است؟  وقتی رسول گرامی به امیرالمؤمنین فرمود: علی جان! در نوزدهم ماه مبارک رمضان می­بینم که در محراب عبادت فرق تو شکافته می­شود فقط یک سوال کرد. از فرزندان و اموال و حکومت و امت سوال نکرد. عرض کرد: أَ بِسَلَامَةِ دینی؟ در آن زمان دین من درست است؟ این ترس علی ابن ابی طالب است. اگر بخواهید جامعه شما به آرامش برسد قانون نمی­تواند جلوی مشکلات را بگیرد. دین است که می­تواند جلوی مشکلات را بگیرد. قانون هر چقدر سفت­تر باشد دایره مهاجرین و مهاجمین بیشتر می­شود. مادامیکه دین باشد کسی جرمی مرتکب نمی­شود.


شما می توانید pdf های ضمیمه این پست را از لینک زیر دانلود نمایید

عنوان : عوامل گریز از دین، جلسه 1




    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده