فهرست مطالب سایت

شب عاشورا محرم الحرام - 95

موضوع : عوامل تغییر مردم کوفه - جلسه 10
تاریخ انتشار : 25 شهریور 1396


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)


مداح : حاج حسن خلج



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

ما دو نوع ترس داریم:
1.‌ ترس معقول: به هر صورت آدم باید از یک سری از عوامل و حوادث بترسد. این طبیعی است. آن چه
که خلاف عقل است و خلاف شرع است آدم باید از آن بترسد.
2.‌ یک ترسی هم داریم که ترس مذموم است. آدم از هر چیزی نباید بترسد. چیزی که موجب ذلت بشود ترس در این موارد ترس مذموم است. لذا وجود نازنین سیدالشهداء فرمودند زندگی با ستمکار برای من ذلت است. لذا من جهاد با ستمکار را انتخاب می‌کنم که عزت است. یعنی شجاعت را در نظر داشتند.
وجود نازنین حضرت باقر علیه السلام فرمودند: لا یَکُونُ المُؤمِنُ جَباناً مؤمن ترسو نیست. و مراد از اینکه ترسو نیست یعنی ترس مذموم ندارد و گر نه ترس معقول دارد.
ششمین عامل، جهالت و نادانی کوفیان است. در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء ما این عبارت را می‌خوانیم: وَ بَذَلَ مُهجَتَه فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ و بذل کرد و بخشید جانش را در راه تو و فی سبیل الله اما هدف او چه بود؟ تا خارج بسازد بندگان تو را از نادانی و گ از امیرالمؤمنین نقل شده است: اَعظَمُ المَصائِبِ اَلجَهلُ بزرگترین مصیبت، نادانی است. باز از ایشان منقول است که: اَلجَهلُ اَدوَءُ الدّاءِ نادانی بدترین بیماری است. سومین روایت از وجود رسول گرامی است: یا علی! لا فَقرَ اَشَدُّ مِنَ الجَهلِ تنگدستی شدیدتر از نادانی وجود ندارد. مراهی و آن‌ها را نجات بدهد از این دو مورد.
ما سه نوع نادانی داریم. جهل به سه معنا است:
1.‌ جهل گاهی به معنای ندانستن دانش و علوم و فنونی است که برای حیات و زندگی بشر لازم است. مثل فیزیک، مثل شیمی، مثل پزشکی، مثل فقه. این‌ها علومی است که برای ادامه حیات بشر لازم است. به حیات بشر کیفیت می‌دهد. جهل در این معنا می‌شود بی‌سوادی.
2. اما جهل به معنای دوم؛ یک سری دانش‌ها و معارف هست که برای رساندن انسان به کمال لازم است و رسیدن انسان به کمال، غایت و هدف آفرینش انسان است و اگر انسان به آن هدف نرسد و به آن غایت نرسد یک زندگی (اولئِکَ کَالاَنعامِ بَل هُم اَضَلُّ) دارد. یعنی یک زندگی حیوانی دارد. این حوزه از دانش را معارف نظری می‌گویند که در حوزه اعتقادات است. شناخت خدا است، شناخت معاد است، شناخت امامت است.
این معنا از جهل، جهل در مقابل ایمان است، یعنی در مقابل معارفی است که ما را به ایمان می‌رساند. آن وقت اگر کسی در این معارف جاهل باشد، کافر می‌شود.
3. در کتاب اصول کافی یک روایتی وجود دارد به نام عقل و جنود العقل، جهل و جنود الجهل. عقل و لشگریان عقل و جهل و لشگریان جهل. اینجا جهل یک امری وجودی است. ندانستن نیست. اینجا عقل و جهل به یک معنا است، فقط در انتها و هدف با هم متفاوت می‌شوند. جهل و عقل به معنای یک شعور مبهم و مرموز در نهاد انسان است که خدا قرار داده است که به واسطه آن، انسان یک مسیری را انتخاب می‌کند و در انتهای آن مسیر به یک هدفی می‌رسد. اگر جنود عقل را انتخاب کرد به سعادت می‌رسد و اگر جنود جهل را انتخاب کرد به شقاوت می‌رسد. پس یک انتخاب یک مسیر است. منتها مسیر درست یا مسیر غلط. جهل اینجا به این معنا است.
آن جهلی را که امام با شدت در مقابل آن می‌ایستد و فقط هم کار امام است جهل به معنای دوم و سوم است. یعنی جهلی که اگر انتخاب شد نتیجه آن کفر است و جهلی که اگر انتخاب شد نتیجه آن شقاوت است. امام می‌خواهد ما را از این نجات بدهد. وقتی مردم کوفه دچار جهالت هستند یعنی جهالت کفر است و جهالت شقاوت. و جز شقی نمی‌تواند این کار را بکند.
کوفیان نامه نوشتند و گفتند بیا که ما می‌خواهیم فلان کار را بکنیم. بعد ترسیدند. خب ترسیدند، اصلا مهم نیست. ترسیدند دیگر. نهایتش این است که یک ترس مذموم داشتند و خواستند با ذلت زندگی کنند. نوش جانشان، گوارای وجودشان. هر طوری که دلشان می‌خواهد زندگی کنند. آدم‌ها مختار هستند. اما چرا آن رفتار را کردند؟ چرا غارت در خیمه؟ چرا بچه شش ماهه؟ این مال شقاوت است. این مال جهل به معنای سوم است. کافر هم این کار را نمی‌کند برادرها. کافر هم این کار را نمی‌کند.
معرفی کتاب:
یک کتابی را به رفقا گفته‌ام و آورده‌اند به نام «خردگرایی» اثر جناب آقای محمدی ری‌شهری. این کتاب روایت است و تا حدودی این مسائل را مطرح می‌کند.
هفتمین عامل پیروی از احساسات است. مردم کوفه ثبات رفتار نداشتند چون اصلا تفکری نداشتند. هیچ اصلی در زندگی آن‌ها وجود ندارد. این خصوصیت مردم کوفه است. پیرو احساسات و عواطف هستند. وجود نازنین امیرالمؤمنین می‌فرماید: اَلنّاسُ ثَلاثَهٌ؛ عالِمٌ رَبّانی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیل النَّجاهِ وَ هَمَجٌ رَعاعٍ اَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَم یَستَضیئُوا بِنُورِ العِلمِ. مردم به سه صنف تقسیم می‌شوند؛ دانشمندانی که شما را به خدا می‌رسانند، دانشجویی که معارفی را یاد می‌گیرد که به نجات برسد. سومین گروه نابخردان بی‌سر و پا هستند. افراد حزب باد. از هر طرفی که بوزد آن‌ها هم می‌روند. هیچ مقاومتی ندارند. پیروان هر صدایی هستند. با هر بادی به همان مسیر می‌روند. این‌ها ثبات ندارند، فکر ندارند، اندیشه ندارند و مسیرشان را به نور علم روشن نکرده‌اند.
هشتمین عامل مکر و خدعه است. مکر و خدعه در این عامل به معنای آدم ذو لسانین است، یعنی دو زبانه. . دو زبانه یعنی اینکه در حضور آدم یک حرف می‌زند و در غیبت آن آدم یک حرف دیگر می‌زند. هم وجود نازنین زین العابدین علیه السلام به مردم کوفه این مدال را داد و فرمود: اَیُّهَا الغَدَرَهُ المَکَرَهُ آدم‌های بی‌وفای حیله‌گر و ذو لسانین. این یعنی نفاق. علامت نفاق سه چیز است؛ دروغگویی، خیانت به امانت و پیمان‌شکنی. هر جا این سه خصوصیت بود ذو لسانین حضور دارد. آدم‌هایی که این خصوصیت را دارند پای امام زمان نمی‌ایستند.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده