فهرست مطالب سایت

شب عاشورا محرم الحرام - 96

موضوع : صفات اصحاب
تاریخ انتشار : 09 مهر 1396


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)


مداح : حاج حیدر خمسه - حاج حامد خمسه



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

     در این دو شب، امشب و شب گذشته، بحثی را مطرح کردم در مقام پاسخ به یاوه­گویی­های کسانی که تصورشان از اشک بر سید الشهداء (ع) ، یک حرکت انفعالی است. کسانی که تصورشان این است که ما عقیده­مان این است که سید الشهداء (ع) کشته شد تا کفاره گناهان امت باشد. سید الشهداء (ع) کشته شد تا اینکه ما بتوانیم هر طوری که می­خواهیم زندگی کنیم و با ریختن قطراتی اشک بر سید الشهداء، آن چه از دست داده­ایم را جبران کنیم. جواب این طایفه را می‌دهیم.

    عرض ما این بود که مسأله گریه بر سید الشهداء (ع) ، مستند به قرآن است: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏). ما می­خواهیم به این آیه عمل کرده باشیم. راه عمل کردن، گریه است.

    ما برای گریه بر سید الشهداء (ع) ، دستور داریم. همان­هایی که جهت عبادت ما را تعیین می­کنند و شرایط عبادت ما را تعیین می­کنند و اجزاء عبادت ما را تعیین می­کنند و می­گویند نماز را باید به این شکل بخوانی و روزه را باید به این شکل بگیری و حج را باید به این شکل انجام بدهیم، همان­ها فرمودند گریه بر سید الشهداء (ع) داشته باشید.  

گریه بر سید الشهداء (ع) ، دستور سید الشهداء است. در وداعشان با حضرت زین العابدین فرمودند: یَا وَلَدِی! بَلِّغ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ فَقُل لَهُم: إِنَّ أَبِی مَاتَ غَریباً فَاندُبُوهُ، وَ مَضَی شَهیداً فَابکُوهُ وَ إِنَّ أَبِی مَاتَ عَطشَاناً فَاذکُرُوهُ یعنی: پسرم! به شیعیان من و به پیروان من، سلام من را برسان و به آن­ها بگو: پدر من غریبانه از دار دنیا رفت. برای او گریه کنید. بگو: پدرم را کشتند. برای او گریه کنید. و بگو پدر من را با لب تشنه کشتند. این حسین ابن علی همانی است که احکام حج و نماز را می­گوید. هر وقت آب خوردید بگویید: صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا أَبَا عَبدِ اللهِ. این را امام حسین (ع) به ما می­گوید.

    قال الرضا علیه السلام: امام رضا که احکام دین ما را برای ما تبیین می­کند، بیان مبارکش این است: فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَیهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ یعنی: و بر مثل حسین باید گریه­کنان گریه کنند. گریه بر حسین، گناهان بزرگ را از بین می­برد. امام رضا علیه السلام می­فرماید: يَا ابْنَ شَبِيبٍ! إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ یعنی: اگر خواستی بر چیزی گریه کنی برای حسین گریه کن. بعد هم یک روضه می­خواند. او را ذبح کردند مثل ذبحی که برای قوچ هست.

    امام حسین علیه السلام می­فرماید: قُولُوا لِأَولِیَائِنَا یَهتَمُّونَ فِی إِقَامَةِ مَصَائِبِنَا به دوست­داران ما بگویید... یا ابن رسول الله. ما از شب اول محرم، مشکی پوشیده­ایم. یعنی ما هم شما را دوست داریم. یعنی به ما فرموده‌اند: در اقامه عزای ما اهتمام کنند. یعنی از زندگیتان بزنید. از خوابتان بزنید. از خوراکتان بزنید. از کارتان بزنید. از کاسبیتان بزنید و سراغ عزای ما بیایید. این دستور امام حسین(ع) است. آن­هایی که خواستند مزار امام حسین را با خاک یکسان کنند کجا هستند؟ امروز در اربعین، سی میلیون نفر به زیارت سید الشهداء می­روند. حمله بر سید الشهداء از ابتداء بوده است.

چراغی را که ایزد بر فروزد                                هر آن کس پف کند ریشه­اش بسوزد

    برادرها! اصلا ماهیت عاشورا گریه بر امام حسین (ع) است.این  حدیث را وجود نازنین حضرت موسی ابن عمران از خداوند عز و جل نقل می­کند. او در مناجاتش از خداوند مطالبه­ای دارد. در مناجاتش در کوه طور به خداوند عرض می­کند: يَا رَبِّ! لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ؟ فَقَالَ اللهُ تَعَالَى: فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ. قَالَ مُوسَى: وَ مَا تِلْكَ الْخِصَالُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا حَتَّى آمُرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَعْمَلُونَهَا؟ یعنی: خداوندا! به چه قاعده و مؤلفه­ای امت پیامبر عظیم الشأن اسلام را بر همه امت­ها برتری دادی؟ خداوند در قرآنش فرموده­ است: (كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ) یعنی: شما بهترین امت بودید. حضرت حق به موسی فرمود: به خاطر ده خصوصیت که در امت پیامبر آخر هست. موسی عرض کرد: خدایا! آن ده خصوصیت را بگو تا بدانم و به بنی اسرائیل هم بگویم تا انجام دهند و قدری بالا بیایند. خداوند می­خواهد شروع به شمردن آن مؤلفه­ها کند. مقدمتا این نکته را عرض کنم: یک زمانی، زمان ظهور اسلام بود در غار حرا. یک زمانی، زمان کمال اسلام بود در روز غدیر. یک زمانی هم زمان افضلیت اسلام است و می­خواهیم این را ببینیم که چیست.

    قَالَ اللهُ تَعَالَى: حضرت حق فرمود: به خاطر ده خصلت بود و این ده خصلت از این قرار است:

    1.­ الصَّلَاةُ: یعنی: نماز را به امت آخر الزمان دادم. نماز در امت­های گذشته، مخصوص انبیاء بوده است و امت­ها این تکلیف را نداشته­اند.

    2.­ وَ الزَّكَاةُ: یعنی: ادای حقوق واجب مالی.

    3.­ وَ الصَّوْمُ: یعنی: روزه گرفتن.

    4.­ وَ الْحَجُّ: یعنی: رفتن به بیت الله.

    5.­ وَ الْجِهَادُ: یعنی: مبارزه.

    6.­ وَ الْجُمُعَةُ: یعنی: روز جمعه. چه نماز جمعه و چه روز جمعه، فضیلتش مخصوص اسلام است. سید الأیام است.

    7.­ وَ الْجَمَاعَةُ: یعنی: اجتماعات اسلامی. نماز جماعت اگر از ده نفر بگذرد هیچ کس نمی­تواند ثوابش را حساب کند. این یک فضیلت است. هیچ یک از ادیان ابراهیمی چنین اجتماعاتی را نداشته­اند.

    8.­ وَ الْقُرْآنُ: یعنی: کتابی که به آن­ها دادم قرآن است و غیر قابل تحریف است. با تورات و انجیل فرق می‌کند.

    9.­ وَ الْعِلْمُ: یعنی: من علم را بر این امت واجب کرده­ام. طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ.

    10.­ وَ الْعَاشُورَاءُ.

    قَالَ مُوسَى: يَا رَبِّ وَ مَا الْعَاشُورَاءُ؟ قَالَ الْبُكَاءُ وَ التَّبَاكِي عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ وَ الْمَرْثِيَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِيبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى. موسی گفت: آن نه مورد را فهمیدم. ولی عاشورا را نمی­دانم که چیست. حضرت حق عاشورا را تعریف می­کند: گریه کردن و خود را شبیه گریه­کن­ها در آوردن بر نوه پیغمبر و مرثیه­خوانی و عزاداری کردن بر فرزند مصطفی (ص). این، ماهیت عاشورا است. یک ماهیت انفعالی نیست. چون خداوند دستور داده است.

    برای گریه بر سید الشهداء، چند نکته را توضیح می­دهم:

    نکته اول: گریه بر سید الشهداء، اختصاص به انسان ندارد. همه موجودات گریسته­اند. قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلَامُ: مَا قُتِلَ قَبْلَهُ أَحَدٌ كَانَ تَبْكِيهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلَائِكَةُ وَ الْوَحْشُ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ یعنی: کسی قبل از او به شهادت نرسیده بود که آسمان­ها و زمین و ملائکه و حیوانات وحشی و ماهی­های دریاها و کوه­ها بر او گریه کنند. یعنی فقط بر حسین ابن علی گریه کرده­اند. مگر می­شود آسمان و زمین گریه کند؟ این چه حرفی است که می­زنید؟ من نمی­گویم. قرآن کریم گفته است. در سوره مبارکه دخان آیه 29 فرموده است: (فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرينَ). وقتی فرعون و فرعونی­ها غرق شدند آسمان و زمین بر آن­ها گریه نکرد. وقتی می­گوید گریه نکرد یعنی اینکه امکان گریه کردن وجود داشت ولی بر آن­ها گریه نکرد. بر هیچ کس گریه نکرد. فقط بر حسین ابن علی (ع) گریه کرد. خالق آسمان و زمین می­گوید گریه می­کنند .

    نکته دوم: دومین خصوصیتی که برای گریه بر سید الشهداء وجود دارد این است که اگر بخواهید عمر گریه بر سید الشهداء را بپرسید از زمان آدم علیه السلام است. قبل از واقعه محرم سال شصت و یک هجری، گریه بر امام حسین بوده است. اولین کسی که بر حسین ابن علی گریه کرد حضرت آدم علیه السلام است. در صحیح­ترین و معتبرترین منابع ما وجود دارد . یک مورد را می­گویم. در «کمال الدین و تمام النعمة» اثر شیخ صدوق از ابن عباس نقل شده است: كُنْتُ مَعَ‏ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي خَرْجَتِهِ إِلَى صِفِّينَ، فَلَمَّا نَزَلَ بِنَيْنَوَى وَ هُوَ شَطُّ الْفُرَاتِ قَالَ بِأَعْلَى صَوْتِهِ: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ! أَ تَعْرِفُ هَذَا الْمَوْضِعَ؟ قَالَ: قُلْتُ: مَا أَعْرِفُهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ. فَقَالَ: لَوْ عَرَفْتَهُ كَمَعْرِفَتِي لَمْ تَكُنْ تَجُوزُهُ حَتَّى تَبْكِيَ كَبُكَائِي. قَالَ: فَبَكَى طَوِيلًا حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ وَ سَالَتِ الدُّمُوعُ عَلَى صَدْرِهِ وَ بَكَيْنَا مَعَهُ وَ هُوَ يَقُولُ: أَوِّهْ أَوِّهْ مَا لِي وَ لِآلِ أَبِي سُفْيَانَ ما در جنگ صفین با حضرت امیر بودیم. وقتی به منطقه نینوا رسیدیم که کناره رود فرات است علی ابن ابی طالب با یک صدای بلندی فرمود: ای ابن عباس! آیا اینجا را می­شناسی؟ ابن عباس می­گوید: عرض کردم: نمی­شناسم یا امیر المؤمنین. حضرت فرمودند: اگر تو هم اینجا را مثل من می­شناختی از آن رد نمی‌شدی مگر اینکه مثل من گریه کنی. علی شروع کرد به گریه کردن. هنوز حسین شهید نشده است. قبل از شهادت او است. ابن عباس می­گوید: حضرت امیر مدت طولانی گریه کرد. آن قدر گریست که محاسنش خیس شد و اشک از محاسن مبارکش روی سینه­اش ریخت. ما از گریه علی ابن ابی طالب گریه کردیم. بعد علی شروع کرد به روضه خواندن در حالیکه می­گفت: من را با آل ابو سفیان چه کار. ابن عباس می­گوید: علی سوار اسب بود. مدت طولانی گریه کرد. ما هم با گریه علی، گریه کردیم، تا اینکه با صورت از روی اسب به زمین افتاد.یعنی حد گریه بر حسین این است که آن قدر گریه کنی که بی اختیار شوی و از اسب بیفتی و بی هوش شوی. پس گریه بر حسین قبل از واقعه کربلا بوده است.

    نکته سوم: چقدر بر حسین گریه کنیم؟ یک روز خوب است؟ هفته­ای یک روز؟ روزی یک ساعت؟ یک ماه؟ یک سال؟ یک سال گریه کنیم و بقیه را رها کنیم؟ در «الخصال» تألیف شیخ صدوق آمده است در این کتاب در باب حضرت زین العابدین علیه السلام آمده است. حمران ابن اعین از امام باقر علیه السلام نقل می­کند که حضرت باقر شرح حال پدرشان را می­گویند: وَ لَقَدْ كَانَ بَكَى عَلَى أَبِيهِ الْحُسَيْنِ عِشْرِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى‏ یعنی: به مدت بیست سال بر پدرش گریه کرد. غذا جلوی ایشان گذاشته نمی­شد مگر اینکه گریه می­کرد و بعد می­فرمود: پدرم را با شکم گرسنه کشتند. آب می­دید گریه می­کرد و می­فرمود: پدرم را با لب تشنه کشتند. به بازار قصاب­ها می­رفت و می­دید می‌خواهند گوسفندی را ذبح کنند به قصاب می­گفت: به این گوسفند، آب داده­ای؟ قصاب می­گفت: جدتان به ما یاد داده است که باید یک چنین کاری را بکنیم. این چه سؤالی است که شما از ما می­پرسید؟ فرمود: به خاطر اینکه من دیدم که سر از تن پدرم جدا کردند در حالیکه به او آب نمی­دادند. کودک نوزاد می­دید گریه می­کرد. به یاد برادرشان حضرت علی اصغر می­افتادند. زین العابدین علیه السلام در گریه، نمادسازی کرده است که تا قیامت فراموش نکنیم.

    بیست سال گریه کرد: حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! أَ مَا آنَ لِحُزْنِكَ أَنْ يَنْقَضِيَ؟ فَقَالَ لَهُ: وَيْحَكَ؛ إِنَّ يَعْقُوبَ النَّبِيَّ كَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً، فَغَيَّبَ اللهُ عَنْهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ عَلَيْهِ وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَانَ ابْنُهُ حَيّاً فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِي وَ أَخِي وَ عَمِّي وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مَقْتُولِينَ حَوْلِي فَكَيْفَ يَنْقَضِي حُزْنِي یعنی: حضرت به قدری گریه کرد که خادم ایشان به ایشان عرض کرد: وقت آن نرسیده است که گریه را بس کنید؟ حضرت فرمود: وای بر تو؛ یعقوب نبی، دوازده پسر داشت. خدا، یکی از آن­ها را غایب کرد. آن قدر گریه کرد که چشمانش از زیادی گریه بر فرزندی که غایب شده بود سفید شد و موهای سرش از غم و اندوه سفید شد. کمرش از غم خمیده شد؛ در حالیکه پسرش در دنیا بود و زنده بود و فقط از مقابل چشمانش غایب شده بود. من دیدم که پدرم و برادرهایم و عموهایم و هفده نفر از خاندانم در اطراف من بودند و سر از بدنشان جدا شد. چرا گریه نکنم؟

    نکته چهارم: نکته دیگری که برای امام حسین هست این است که دشمن هم برای امام حسین گریه کرده است. در تاریخ طبری آمده است؛ نه در کتاب علمای شیعه. طبری از سعد ابن عبیده نقل می­کند: إِنَّ أَشیَاخاً مِن أَهلِ کُوفَةَ لَوُقُوفٌ عَلَی التَّلِ یَبکُونَ وَ یَقُولُونَ: اَللَّهُمَّ أَنزِل نَصرَکَ پیرمردها از اهل کوفه در یک بلندی ایستاده بودند و برای کشته شدن امام حسین گریه می‌کردند و دشمن می­گفت: خدایا! به او کمک کن. خودشان کمکی نکردند ولی برای کمک دعا می­کردند. این را خود آن­ها نقل کرده­اند.

    حرف من این است که چرا این قدر به ما می­گویند بر حسین ابن علی گریه کنید؟ آیا این گریه، یک کار انفعالی است؟ دو دلیل می­آورم و بحثم را تمام می­کنم:

   دلیل اول: در یکی از کلمات سید الشهداء در روز عاشورا، بیان حضرت این است: وَ مَن نَصَرَنَا بِنَفسِه فَیَکُونُ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ العَالِیَةِ فِی الجَنَّةِ فَقَد أَخبَرَنِی جَدِّی أَنَّ وَلَدِیَ الحُسَینَ یُقتَلُ بِطَفِّ کَربَلَا وَحیداً وَ عَطشَاناً فَمَن نَصَرَهُ فَقَد نَصَرَنِی وَ نَصَرَ وَلَدَهُ القَائِمَ یعنی: هر کسی که جانش را فدای ما بکند در بهشت، هم­رتبه ما خواهد بود. امام حسین (ع) می­فرماید: جدم رسول خدا به من خبر داد: پسرم حسین در سرزمین کربلا کشته   می­شود در حالیکه تنها است و تشنه است. هر کسی به پسرم حسین ابن علی کمک کند به من و به حضرت قائم (عج) کمک کرده است. پس از آن امام حسین (ع) یکی از شاخه­های کمک کردن را بیان می­کنند: وَ مَن نَصَرَنَا بِلِسَانِه فَإِنَّهُ فِی حِزبِنَا فِی القِیَامَةِ یعنی: اگر کسی با زبانش ما را کمک کند او هم در قیامت با ما خواهد بود.

    کمک کردن با زبان چیست؟ جناب دعبل خزاعی شاعر اهل بیت شرفیاب محضر حضرت رضا علیه السلام شد. حضرت به او فرمودند: مَرْحَباً بِكَ يَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ خوش آمدی دعبل. خوش آمدی ای کسی که با دست و زبانش ما را یاری می­کند. دعبل شاعر بود. همین که با شعر و قلمش اشعار را می‌نوشت، کمک کردن به اهل بیت بود. کمک کردن حتما با جان دادن نیست. امروزه حسین همه جا هست. حسین در هر دوره­ای هست؛ چون در هر دوره­ای، حق هست. اما در هر دوره­ای خود حسین ابن علی هست. شاخص، خود حسین است. باید به او کمک کرد. یک راه این است که با زبان به او کمک کنیم.

    پس از آن حضرت رضا به دعبل فرمودند: يَا دِعْبِلُ! ارْثِ الْحُسَيْنَ برای حسین شعری بگو و مرثیه­ای بخوان. تو کمک­کننده ما هستی. نصرت امروز امام زمان، روضه­خواندن بر سید الشهداء است. بعد از آن امام فرمودند: فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَيّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ یعنی: تو مادامی که زنده هستی کمک­کننده ما هستی. تا جایی که می­توانی به ما کمک کن. کم نگذاری؛ کم نگذار. این، یک نحوه از کمک است.

    یک نحوه دیگری از کمک هم هست که اشک دارد. اشک، کمک است. از کجا این حرف را می­گویی؟ امام زمان علیه السلام می­فرماید: فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عَاقَنِي عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ مُحَارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً، فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، جد بزرگوار من! اگر روزگار من را به تأخیر  انداخته است و تقدیر من را از یاری تو دور کرده است و نتوانستم در جبهه جنگ علیه دشمنان تو و علیه کسانی که علیه تو شروع به نصب کرده بودند بجنگم، روز و شب برای تو گریه می‌کنم. می­فرماید: حال که نتوانستم شمشیر بزنم پس الان گریه می­کنم. یعنی گریه کردن، شمشیر زدن است. زمان علی ابن ابی طالب(ع) ، قرآن را بر نیزه کردند و در مقابل قرآن ناطق ایستادند. در این جنگ نرم، گریه کردن شمشیر زدن است. جنگ است. لباس این جنگ، لباس مشکی است. پس از آن حضرت می­فرماید: وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حال که نتوانستم بجنگم گریه می­کنم. گریه، انفعال نیست. محاربه است. به حدی محاربه است که همه را به وحشت انداخته است. خون دلم را جاری می­کنم به جای اشک. به همین دلیل است که در آن حدیث مناجات موسی به حضرت حق، حضرت حق به موسی فرمود: عاشورا، روز گریه و اقامه عزا است.

    خداوند به حضرت موسی فرمود: مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سَالَ دَمْعُ عَيْنَيْهِ فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ غَيْرِهِ قَطْرَةً وَاحِدَةً إِلَّا وَ كَتَبْتُ لَهُ أَجْرَ مِائَةِ شَهِيدٍ هیچ مرد و زنی نیست که اشک چشمش در روز عاشورا و غیر عاشورا به اندازه یک قطره جاری شود مگر اینکه من ثواب صد شهید را به او می­دهم. برادر من! تو گریه می­کنی و خداوند می­گوید: من ثواب شهید را می­دهم. چرا نمی­گوید من ثواب روزه را می­دهم؟ چرا نمی­گوید من ثواب حج را می­دهم؟ به خاطر اینکه گریه بر امام حسین (ع)، جنگ با دشمن است. ثوابش هم ثواب شهید است.      می­ترسند. باید هم بترسند. این همه شمشیرزن در فضای جنگ نرم علیه دشمن وجود دارند. قدر اشکت بر حسین را بدان. دمار از روزگارشان در آورده است.

    در زیارت نیمه رجب و نیمه شعبان حضرت سید الشهداء می­گوییم: لَبَّيْكَ يَا دَاعِيَ اللهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي یعنی: لبیک ای دعوت­کننده به سوی خدا. اگر در آن روزی که گفتی: هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُنِی نبودم تا بیایم و از تو دفاع بکنم امروز گوش و چشم و بینایی و قلبم تو را اجابت می­کند. گوشم مرثیه تو را می­شنود و این یاری تو است. چشمم اشک جاری می­کند و این یاری تو است. قلبم در مصیبت تو می­سوزد و این یاری تو است.

    در گریه، یک چیز دیگری هم هست. در گریه بر امام حسین است نه گریه بر امیر المؤمنین. شما می­دانید که غیر از پیغمبر در زیر این گنبد خضراء، امیر المؤمنین نفر اول عالم است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ یعنی: هیچ گریه­کننده­ای نیست که بر حسین گریه کند مگر اینکه این گریه بر حسین، احسان به حضرت زهرا است. کمک به حضرت زهرا است. حضرت زهرا وقتی ما را می­بیند که برای عزای پسرش گریه می­کنیم به ایشان کمک می­شود.

    یکی از راه­های مبارزه با دشمن، گریه است. این را از کجا می­گویی؟ از بیت الأحزان فاطمه زهرا (س) می­گویم. عده­ای نزد حضرت علی (ع) رفتند و به ایشان عرض کردند: به فاطمه (س) بگو یا روز گریه کند یا شب گریه کند. بگو رها کند. حضرت به فاطمه زهرا (س) گفتند: دیگر در شهر گریه نکنید. به قبرستان احد می­رفتند و در آنجا گریه می­کردند. دست امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را می‌گرفتند و بر سر قبر شهدای احد می­رفتند و در آنجا بر مظلومیت امیر المؤمنین (ع) گریه می­کردند. ما گریه را مبارزه می­دانیم و تأسی ما به فاطمه زهرا (س) است. یک روز حضرت زهرا (س) به خانه برگشتند. امیر المؤمنین (ع) دیدند صورت این­ها به قدری آفتاب خورده است که سوخته. حضرت امیر (ع) پرسیدند: چرا صورتتان اینطور شده است؟ فاطمه زهرا (س) گفتند: ما که به احد می­رفتیم یک درختی بود که در سایه آن می­نشستیم. امروز که رفتیم آن درخت را قطع کرده بودند. چیست که از گریه می­ترسید؟ آن­ها هم از گریه ترسیدند و درخت را قطع کردند. حضرت امیر (ع) چه کردند؟ گفتند: گریه بس است؟ نخیر. یک اتاق درست کردند و گفتند: برای مظلومیت من در آنجا گریه کن. آنجا شد بیت الأحزان. گریه، مبارزه است. این­ها می­ترسند. درخت را قطع می­کنند. خانه را آتش می­زنند. این­ها از گریه می­ترسند. می­ترسند. گریه، کمک به فاطمه زهرا (س) است. چقدر خوشحالیم که توانستیم به فاطمه زهرا (س) کمک کنیم.

    امام صادق علیه السلام در ادامه حدیث فرموده­اند: وَ وَصَلَ رَسُولَ اللهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُحْشَرُ إِلَّا وَ عَيْنَاهُ بَاكِيَةٌ إِلَّا الْبَاكِينَ عَلَى جَدِّيَ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهُ يُحْشَرُ وَ عَيْنُهُ قَرِيرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَيِّنٌ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِي الْفَزَعِ یعنی: گریه بر حسین، صله به پیغمبر است. احسان به پیغمبر است. یا رسول الله! ما می‌خواهیم از شما تشکر کنیم که دین را آوردید. چگونه باید تشکر کنیم؟ با گریه بر حسین(ع).

حضرت صادق (ع) می­فرماید: گریه بر سید الشهداء، ادای حق خاندان ما است. گریه، انفعال نیست. گریه، مبارزه است.





هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده