فهرست مطالب سایت

شب هشتم محرم الحرام - 99

موضوع : سقوط انسانیت
تاریخ انتشار : 06 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی خَیرِ خَلقِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی عِترَتِهِ الطَّاهرِینَ وَ اللَّعنُ الدَّائِمُ عَلَی أَعدَائِهِم أَجمَعینَ إِلَی لِقَاءِ یَومِ الدِّینِ آَمِینَ یَا رَبَّ العَالَمینَ
مطالبی را پیرامون مقام و منزلت حقیقی انسان بیان کردیم و گفتیم منزلت انسان نزد خداوند فقط به واسطه عنصر ایمان تأمین می‌شود. محترم‌ترین و محبوب‌ترین خلایق نزد خداوند، اهل ایمان هستند. رسول گرامی فرموده است: خداوند می‌فرماید: «مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ» یعنی: مخلوقی نیافریده‌ام که نزد من محبوب‌تر از بنده مؤمنم باشد. پس اگر انسان به رتبه ایمان برسد بنده اوست؛ چون ایمان، عنصری است که معنایش تسلیم است و تسلیم، حقیقتی است که در قلب انسان تجلّی و ورود و ظهو پیدا می‌کند. تسلیم است که انسان را بنده می‌کند.
مکرراً گفته‌ام راجع به آنچه هست، صحبتی نداریم؛ بلکه بحثمان در مورد آن چیزی است که باید باشیم. جامعه ما، جامعه‌ای است که مناسک را انجام می‌دهد که ممکن است به هزاران انگیزه و دلیل اتفاق بیفتد. ولی آیا این مناسک به تنهایی برای بنده مؤمن بودن کفایت می‌کند؟ قطعاً نه. ولی نباید مناسک را کنار بگذاریم. باید تلاش کرد.
در قرآن کریم، ثمراتی برای ایمان بیان شده است. مهم‌ترین مواردش را می‌گویم. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾ یعنی: کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام بدهند، اهل بهشت هستند. پس بهشت را در مقابل ایمان می‌دهند. نباید خودم را جستجو کنم که اهل ایمان هستم یا نه؟ در سوره مبارکه حجرات آیه 14 می‌فرماید: ﴿قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ﴾ یعنی: اعراب گفتند: ایمان آوردیم. به آنها بگو: شما ایمان نیاورده‌اید؛ ولی می‌توانید بگویید اسلام آورده‌ایم. هنوز ایمان به قلب شما وارد نشده است. بهشت را به مؤمن می-دهند، نه به مسلمان.
یکی از اموری که خداوند به اهل ایمان وعده می‌دهد، در سوره مبارکه توبه آیه 72 بیان شده است: ﴿وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ﴾ یعنی: خداوند به مردان و زنان اهل ایمان، وعده بهشتی را داده که نهرهایی در آن در جریان است. همیشه در آن هستند. خانه‌هایی بسیار عالی در مناطق خوب بهشت دارند. سپس خشنودی خودش را به آنها می‌دهد که همان رستگاری بزرگ است.
عاقبت به خیری یکی از تمناهای ماست. یکی از اموری است که وقتی به ما لطفی می‌کند، در حقش دعا می‌کنیم و می‌گوییم خدا تو را عاقبت به خیر کند. خداوند این نعمت را بی دلیل به کسی نمی‌دهد. اگر کسی بخواهد عاقبت به خیر شود، به سوره مبارکه رعد آیه 29 مراجعه کند: ﴿الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ﴾ یعنی: کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خوشا به حالشان است و سرانجام خوب دارند. سرانجام خوب یعنی عاقبت به خیری.
ایمان، تنها مقوله‌ای است که انسان را از زیان خارج می‌کند. در سوره مبارکه عصر می‌فرماید: ﴿وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾. یعنی باید ایمان و عمل با هم باشند.
ایمان، مقوله‌ای است که سبک زندگی انسان را الهی می‌کند. در جامعه ما همه می‌خواهند سبک زندگی را درست کنند. در سوره مبارکه نحل آیه 97 می‌فرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ﴾ یعنی: هر مرد یا زنی که عمل صالح به جا بیاورد در حالی‌که مؤمن است، ما حیات طیبه و آن سبک زندگی الهی را به او می‌دهیم. خداست که این سبک را می‌دهد. پس با صحبت راجع به سبک زندگی اسلامی اتفاقی نمی‌افتد. باید زیرساختش فراهم باشد. زیرساختش ایمان است.
به دنبال آرامش هستید؟ یوگا و مدیتیشن، آرامش می‌دهد؟ در سوره مبارکه فتح آیه 24 می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ﴾ یعنی: اوست آن کسی که آرامش را در قلب انسان‌های مؤمن نازل می‌کند. یعنی آرامش برای مؤمنین است.
قرآن ادعا می‌کند من کتاب نور هستم. خصوصیت نور، کشف است. هر جا نور باشد، روشنایی وجود دارد. وقتی روشنایی در سوره مبارکه نساء آیه 174 می‌فرماید: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً﴾ یعنی: ای مردم؛ دلیلی روشن از سوی پروردگارتان به سوی شما آمد و نور آشکاری را به سوی شما نازل کردیم. یعنی این نور، متصل به منبع نور است. سایه هم نور است، ولی شکست نور. پس قرآن نور است. چه کسانی از نور بودن قرآن استفاده می‌کنند؟ در سوره مبارکه طلاق آیه 11 می‌فرماید: ﴿لِيُخْرِجَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ﴾ یعنی: تا کسانی که ایمان دارند و عمل شایسته انجام می‌دهند را از تاریکی‌ها خارج کند. اگر کسی بخواهد از تاریکی‌ها به سوی نور خارج شود، باید به قرآن متصل شود، چون منبع نور است. من قرآن می‌خوانم ولی برای ثوابش. مؤمن دچار ضلالت و گمراهی و جهالت و شک و تردید نمی‌شود، چون همه چیز به واسطه اتصال به منبع نور یعنی قرآن برای او روشن است.
در سوره مبارکه بقره آیه 30 می‌فرماید: ﴿وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً﴾ یعنی: زمانی را به یاد بیاورد که پروردگارت به ملائکه گفت: می‌خواهم جانشین خودم را در زمین قرار بدهم. خلیفه الهی کیست؟ در سوره مبارکه نور آیه 55 می‌فرماید: ﴿وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾ یعنی: خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده داده است که حتماً آنها را در زمین جانشین خودش نماید. یعنی یک عده از شما متدینین هستند که ایمان آورده‌اند و جانشینی روی زمین برای آنهاست.
قرآن کریم ادعا می‌کند کتاب هدایت است. در سوره مبارکه نحل آیه 89 می‌فرماید: ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً﴾ یعنی: و کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزی است. چرا قرآن را می-خوانیم و هدایت نمی‌شویم و به سر منزل مقصود نمی‌رسیم که بفهمیم خدا حق است؟ در سوره مبارکه یونس آیه 9 می‌فرماید: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ﴾ یعنی: خداوند کسانی که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند را به سبب ایمانشان هدایت می‌کند. یعنی تنها عاملی که انسان را هدایت می‌کند و به سر منزل مقصود می‌رساند، مسأله ایمان است.
برای اینکه بتوانیم از این آیات آفاق و انفس بهره ببریم، باید چهارده مانعی که قرآن بیان کرده است را از بین ببریم. کسی جز خدا نمی‌تواند موانع را بیان کند. اگر این چهارده مانع را برطرف کردیم، یعنی ما یک موجود مستعد هستیم و اگر خدا جلوه کند، جلوات او را می‌بینیم. یکی از مکان‌های جلوه خدا، خود قرآن کریم است، چون کلام خداست. من برخی از ثمراتی که بر ایمان مترتب است را بیان کردم. مقام مؤمن، مقام مهمی است. ما درک نمی‌کنیم. اگر کسی از بدو ولادت به صورت مادرزاد، نابینا باشد، شما هر چقدر هم از نور برایش بگویید، تصویری ندارد. اگر انسان قدرت چشایی را از دست داده باشد، از لذیذترین غذا هم لذت نمی‌برد. ما راجع به ایمان صحبت می‌کنیم ولی هیچ لذتی نمی‌بریم، چون ﴿في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾. ما الان راجع به مؤمن صحبت می‌کنیم ولی لذت نمی‌بریم. ما اصلاً درک نداریم که سلمان کجای عالم است. ما هیچ درکی نداریم که ابوذر کجای عالم است.
وقتی مهمان دارید به اندازه مهمان‌هایتان تدارک می‌بینید. اگر چهار مهمان داشته باشید، یک سفره چهارنفره می‌اندازید. اگر چهل مهمان داشته باشید، سفره چهل نفره می‌اندازید. هفت طبقه آسمان و هفت طبقه زمین برای کیست؟ «قَالَ اللهُ تَعَالَی: لَوْ لَمْ يَكُنْ مِنْ خَلْقِي فِي الْأَرْضِ فِيمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ لَاسْتَغْنَيْتُ بِعِبَادَتِهِمَا عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقْتُ فِي أَرْضِي وَ لَقَامَتْ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِينَ بِهِمَا» یعنی: اگر در تمام این عالم از شرق و غرب از میان آفریده‌هایم جز یک انسان مؤمن همراه با یک امام معصوم وجود نداشته باشد، بندگی این دو نفر برایم کفایت می‌کند. چون برای بندگی خلق کرده‌ام و این دو نفر هدف خلقت را به انجام رسانده‌اند. یعنی هفت طبقه آسمان و زمین را برای این دو نفر خلق کرده است و اسرافی هم صورت نگرفته است. مؤمن ارزش دارد، ولی ما نمی‌فهمیم چون خودمان مؤمن نیستیم. اگر مؤمن باشیم باید از آثارش معلوم شود.
بحث‌های مکارم الاخلاق مطرح کردیم که هدف آفرینش در دو بُعد بحث می‌شود؛ یکی اهداف مقدماتی است و یکی هم اهداف عالی. اهداف مقدماتی، سه مورد هستند؛ آزمون و معرفت و بندگی. در سوره مبارکه ذاریات آیه 56 می‌فرماید: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾ یعنی: ما انسان و جن را برای بندگی خلق کرده‌ایم. بندگی یعنی تسلیم بودن. اگر بنده خدا بودیم به مطلوب دست یافته‌ایم. اگر نبودیم بنده چه کسی هستیم؟ اگر بنده خدا نباشیم یکی از موارد زیر هستیم:
1.‌ بنده شیطان؛ در سوره مبارکه یس آیه 60 و 61 می‌فرماید: ﴿أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُوني‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ﴾ یعنی: مگر به شما نگفتم که بندگی شیطان را نکنید؟ شما عهد کردید. شما در عالم ذر عهد کردید بنده شیطان نباشید، چون دشمن است.
2.‌ بنده هواس نفس؛ در سوره مبارکه فرقان آیه 43 می‌فرماید: ﴿أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾ یعنی: کسی که معبودش را هوای نفسش قرار داد، دیدی؟ خواسته‌های نامشروع او خدای او شد. اینها چه کسانی هستند؟ در سوره مبارکه اعراف آیه 176 می‌فرماید: ﴿وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ﴾. داستان بلعم باعورا را بیان می‌کند. بلعم یک دانشمند مذهبی در میان بنی اسرائیل است. او به قدری متدین بود که اسم اعظم داشت. آیه می‌فرماید: اگر می‌خواستیم او را بالا می‌بردیم، ولی خودش با انتخاب و اختیارش به أمور ناچیز و لذت‌های زودگذر دنیا تمایل پیدا کرد و از هوای نفسش پیروی کرد. کسی که از هوای نفسش پیروی کند، چه بلایی سرش می‌آید؟ در سوره مبارکه نساء آیه 135 می‌فرماید: ﴿فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا﴾ یعنی: از هوای نفستان پیروی نکنید که از حق منحرف می‌شوید. یکی از دلایل انحراف از حق و عدالت و عدالت‌گستری، تبعیت از هوای نفس است.
3.‌ بنده طاغوت؛ در سوره مبارکه زمر آیه 17 می‌فرماید: ﴿وَ الَّذينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها﴾ یعنی: کسانی که از پرستش طاغوت اجتناب کردند. پس پرستش طاغوت مورد نهی خداست. طاغوت یعنی هر جریانی که ضد خدا باشد. در سوره مبارکه مائده آیه 60 می‌فرماید: ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللهِ مَنْ لَعَنَهُ اللهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ﴾ یعنی: پیامبر؛ به مردم بگو: آیا می-خواهید بدترین آدم‌ها نز خدا از نظر ثواب را بیان کنم؟ کسانی که خداوند آنها را لعنت کرده و بر آنها غضب کرده و آنها را تبدیل به بوزینه و خوک کرده است، چون بندگان طاغوت بودند. بندگی طاغوت یعنی چه؟ در سوره مبارکه حج آیه 71 می‌فرماید: ﴿وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ﴾ یعنی: چیزی را به جای خدا می‌پرستند که هیچ دلیل عقلایی برای آن ندارند
4. بنده جن؛ در سوره مبارکه سبأ آیه 41 می‌فرماید: ﴿قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ﴾ یعنی: گفتند: فقط تو سرپرست ما هستی در حالی‌که جنّ‌ها را می‌پرستیدند. برخی می‌گویند دخترمان که شوهر نکرده است، به خاطر جنیان است. جن را نمی‌پرستد ولی آن را دخیل می‌داند. جنیان مشغول زندگی خودشان هستند و به من و تو کاری ندارند.
5.‌ بنده ملک؛ در سوره مبارکه سبأ آیه 40 می‌فرماید: ﴿وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَميعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ﴾ یعنی: روزی که همه را جمع می‌کنیم؛ جن و ملک و انسان را. سپس به ملک می‌گوید: آیا اینها شما را می‌پرستیدند؟
6. بنده صنم و وثن؛ در سوره مبارکه شعراء آیات 70 و 71 می‌فرماید: ﴿إِذْ قالَ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ * قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفينَ﴾ یعنی: جناب ابراهیم به عمو و امتش فرمود: چه چیزی را می‌پرستید؟ گفتند: ما بت می‌پرستیم.
7. بنده دانشمندان؛ در سوره مبارکه توبه آیه 31 می‌فرماید: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ﴾ یعنی: یهود و نصارا، دانشمندانشان را به جای خدا به عنوان ربوبیت پذیرفتند. حضرت صادق می-فرماید: «مَنْ أَطَاعَ رَجُلًا فِي مَعْصِيَةٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» یعنی: اگر در مسیر عصیان و نافرمانی خدا از کسی اطاعت کنی، او را پرستیده‌ای. امام صادق می‌فرماید: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ هِيَ السُّجُودَ وَ الرُّكُوعَ إِنَّمَا هِيَ طَاعَةُ الرِّجَالِ. مَنْ أَطَاعَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ فَقَدْ عَبَدَهُ» یعنی: عبادت فقط سجده و رکوع نیست، بلکه اطاعت کردن از مردمان است. اگر کسی مخلوق را در مسیر نافرمانی خدا اطاعت کند، او را پرستیده است. در روایت آمده است که ابوبصیر راجع به این آیه از امام صادق علیه السلام سؤال کرد. حضرت فرمود: «أَمَا وَ اللهِ مَا دَعَوْهُمْ إِلَى عِبَادَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ دَعَوْهُمْ إِلَى عِبَادَةِ أَنْفُسِهِمْ مَا أَجَابُوهُمْ وَ لَكِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَيْهِمْ حَلَالًا فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ» یعنی: مراد آیه این نیست که این دانشمندان به مردم گفته باشند ما را بپرستید. اگر این کار را می‌کردند، مردم نمی‌پذیرفتند. بلکه جای حلال و حرام خدا را عوض کردند. آنچه را خدا حلال کرده بود، حرام کردند و آنچه را خدا حرام کرده بود، حلال کردند. سود بانکی، همان رباست.
8. بنده پیامبران؛ در سوره مبارکه مائده آیه 72 می‌فرماید: ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ﴾ یعنی: حتماً کسانی که گفتند الله، همان عیسی است، کافر شدند.
هشت معبود را برای شما معرفی کردم. معبودهای دیگری هم به حسب روایات هست مانند دنیا و دنیار و درهم و شهوت و طمع و حرص و... خداوند در سوره مبارکه انبیاء آیه 67 به مجموع این انتخاب‌ها می‌فرماید: ﴿أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ﴾ یعنی: اف بر شما و آنچه می‌پرستید. چرا نمی-اندیشید؟
نتیجه ایمان، بندگی است. امیرالمؤمنین به خداوند می‌گوید: «إِلَهِي؛ كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رِبّاً. إِلَهِي؛ أَنْتَ لِي كَمَا أُحِبُّ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ» یعنی: معبودم؛ در عزّت و شرافت من همین بس که بنده تو باشم و در افتخارم همین بس است که تو پروردگارم هستی. خدایا؛ تو همانی هستی که من دوست دارم. من را همان طور قرار بده که خودت دوست داری. تو دوست داری من مؤمن باشم. پس من را مؤمن قرار بده. انسانی که مؤمن شود، بینشش متفاوت می‌شود. تمایلاتش متفاوت می‌شود. اعمال و کنشش متفاوت می‌شود. چون هر کار و فکری که بخواهد بکند، اول به دنبال این می‌رود که رضای خدا در آن هست یا نیست. ایمان به خدا هیچ انسانی را محدود نمی‌کند. ایمان به خدا چشم دل را به جهان نامتناهی باز می‌کند. کسی که متصل به خد شد، به موجود نامتناهی رسیده است و سعه وجودی پیدا می‌کند.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده