فهرست مطالب سایت

مکارم اخلاق ، جلسه ٥5

موضوع : مکارم اخلاق
تاریخ انتشار : 12 مرداد 1398


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمِینَ یا رَبَّ العالَمینَ
دعای شریف مکارم الاخلاق، بستر بحث ما است و جنبه اخلاقیِ این بحث از این جهت است که منسوب به حضرات معصومین است. پس ارزشش از سایر متون اخلاقی بیشتر است. یک مقاله اخلاقی است ولی ارزشش از سایر کتاب‌‌‌های اخلاقی بیشتر است؛ چون منسوب به امام است. سایر کتاب‌‌‌ها اگرچه معراج السعادة باشد، تحلیل‌‌‌های اخلاقی است.
در توضیح فقرات دعا به اینجا رسیدیم که حضرت علیه السلام از خدا درخواست کردند: «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ» یعنی: خدایا! توان و نیروی من را در طول زندگیم در آن مسیری قرار بده که من را برای آن خلق کرده‌‌‌ای. عرض کردیم که از این عبارت، مطالبی به دست می‌‌‌آید. فهرست‌‌‌وار بیان می‌‌‌کنیم:
1. خلقت انسان، هدفمند است.
2. خالقیت مخصوص خداوند و به دست اوست.
3. عمر انسان، محدود است و حضرت در این دعا به پیش و پسِ آن کاری ندارند.
4. لازمه اینکه جزء غافلین نباشیم این است که در همان مسیر خلقت حرکت کنیم.
5. ممکن است انسان در زندگی با مسائلی رو به رو شود که با حرکت در مسیر خلقت، تزاحم دارد. شناسایی این اموری اهمیت دارد.
6. خداوند، حیکم است. حکیم، کسی است که کار عبث و بیهوده انجام نمی‌‌‌دهد. پس خلقت، هدف دارد. از سویی دیگر خداوند از همه جهات، واجب الوجود است. این یعنی اینکه ذات او از هر نقصی، مبرّا است. «سُبْحانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُونَ». چون از همه جهات، واجب الوجود است پس محتاج به آن هدف نیست. بنابراین چون خلقت هدفمند است به این هدف می‌‌‌گویند هدفِ فعل. یعنی انسان باید به اینجا برسد،
اهداف خلقت بنابر آنچه که در آیات و روایات آمده، به دو بخش تقسیم می‌‌‌شود. بخشی از اهداف، مقدّمی است. یعنی مقدمه است. باید این‌‌‌ها را انجام بدهیم تا به یک جای دیگری برسیم. دسته دوم، اهداف نهایی است که ما را برای آن خلق کرده‌‌‌اند. اهداف مقدمی که زمینه‌‌‌ساز رسیدن ما به اهداف نهایی است، سه مورد است:
1. امتحان و آزمون.
2. علم و معرفت.
3. عبودیت.
باید این‌‌‌ها را انجام بدهیم ولی نباید در این‌‌‌ها توقف نکنیم. سؤال می‌‌‌کنیم: اگر معرفت نداریم یعنی به هدف خلقت نرسیده‌‌‌ایم. وقتی در جهت هدف نباشیم زندگیمان معنا ندارد و دچار روزمره می‌‌‌شویم. یکی از اهداف مقدمی، این است که «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ». این، مقدمه است. نباید در اهداف مقدمی توقف کرد. اگر کسی توقف کند، شائبه انحراف در زندگی را دارد. ما اصلاً در اهداف مقدمی زندگی نکرده‌‌‌ایم، چه برسد به اینکه بخواهیم در آن بمانیم.
خداوند علی اعلا برای اداره نظام خلقت از یک سری قوانین استفاده می‌‌‌کند که آن‌‌‌ها را «سنت‌‌‌های الهی» نام می‌‌‌گذارند. سنت‌‌‌های الهی به حسب آیات قرآن دو خصوصیت دارند:
خصوصیت اول: «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْديلاً». سنت‌‌‌های الهی به هیچ وجه عوض نمی‌‌‌شوند. اینطور نیست که در مورد یک نفر باشد و در مورد یک نفر نباشد. سنت الهی، ثابت است و تغییر در کلیاتش امکان ندارد. یکی از سنت‌‌‌های الهی، مرگ است. خداوند فرمود: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ». حتی به پیامبرش فرمود: «إِنَّكَ مَيِّتٌ» یعنی: تو هم می‌‌‌میری.
خصوصیت دوم: «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْويلاً» یعنی: سنت‌‌‌های الهی، تبصره نمی‌‌‌خورد و استثناءبردار نیست.
پس نه در کلیتش تبدیلی هست و نه در جزئیاتش تغییری.
یکی از سنت‌‌‌های الهی در اداره نظام خلقت، سنت آزمون و ابتلاء است. آزمایش برای همه موجودات است. جن و ملک نیز آزمایش دارند. در سوره مبارکه کهف آیه 50 می‌‌‌فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» یعنی: و به یادآور آن زمانی را که به ملائکه گفتیم برای حضرت آدم سجده کنید. همه ملائکه سجده کردند مگر ابلیس که از اجنه بود. ملک در این آزمون موفق شد؛ ولی ابلیس موفق نشد. از دایره فرمان الهی خارج شد. یک غلط داشت ولی با یک غلط، صِفر شد.
انبیاء را هم امتحان می‌‌‌کنند. بی سبب نیست که یک نفر ابراهیم می‌‌‌شود. باید یک کارهایی کرده باشد. باید امتحان بدهد. در سوره مبارکه صافات آیه 102 به بعد می‌‌‌فرماید: «قَالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ» یعنی: حضرت ابراهیم به فرزندش جناب اسماعیل گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌‌‌کنم. نظرت چیست؟ پسرش گفت: مأموریتت را انجام بده و من هم صبر می‌‌‌کنم. دو پیغمبر در حال آزمون هستند. فرزندش را برد تا ذبح کند. پس از اینکه نتوانست ذبح کند، (وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبينُ) یعنی: به او ندا دادیم: ابراهیم! تو رؤیا را تصدیق کردی. ما محسنین را به این شکل جزا می‌‌‌دهیم. این، امتحان تو بود و تو به خوبی از پس آن برآمدی. او این امتحان را گذراند و امام شد و بالا رفت.
خداوند، امت‌‌‌ها را نیز امتحان می‌‌‌کند. در سوره مبارکه اعراف آیات 73 به بعد می‌‌‌فرماید: «وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ في‏ أَرْضِ اللهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَليمٌ» یعنی: ما به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم. او به آن‌‌‌ها گفت: الله را بپرستید. غیر از او معبود دیگری نیست. من برای شما دلیل آورده‌‌‌ام. این شتر، ناقه الهی است. یک نشانه الهی برای شما است. او را رها کنید که در زمین‌‌‌ها به چرا مشغول باشد. او را رم ندهید که اگر این کار را بکنید عذاب دردناک می‌‌‌آید. یک شتر، مایه امتحان یک امت است. «قالَ الْمَلَأُ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ» یعنی: کسانی که اهل ایمان نبودند و از گوش دادن به فرامین الهی تکبر کردند به کسانی که اهل ایمان بودند گفتند: شما فکر می‌‌‌کنید صالح پیغمبر است؟ مؤمنین گفتند: علاوه بر اینکه پیغمبر است به آن چیزی که گفته نیز ایمان داریم. «قالَ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» یعنی: کسانی که تکبر کردند گفتند: ما به آنچه شما به آن ایمان آورده‌‌‌اید، کافر هستیم. «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلينَ» یعنی: ناقه را پی کردند و از امر پروردگارشان عصیان کردند. به صالح هم اولتیماتوم دادند و گفتند: اگر واقعاً تو پیامبر هستی آن عذابی را که می‌‌‌گفتی بیاور. «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا في‏ دارِهِمْ جاثِمينَ» یعنی: زلزله شدیدی آمد و آن‌‌‌ها از بین رفتند.
امت ختمی‌‌‌مرتبت را به چه چیزی امتحان کردند؟ امیر المؤمنین علی علیه السلام می‌‌‌فرماید: آیه نازل شد: «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» یعنی: آیا مردم گمان کرده‌‌‌اند به محض اینکه بگویند ایمان آوردند رهایشان می‌‌‌کنیم و امتحانشان نمی‌‌‌کنیم؟ حضرت امیر می‌‌‌گوید: «فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ الله!ِ مَا هَذِهِ الْفِتْنَةُ الَّتِي أَخْبَرَكَ اللهُ تَعَالَى بِهَا؟» یعنی: من به پیامبر عرض کردم: یا رسول الله! این امتحان چیست که خداوند به تو خبر داده است؟ رسول الله فرمود: «يَا عَلِيُّ إِنَّكَ مُبْتَلًى وَ مُبْتَلًى بِكَ وَ إِنَّكَ مُخَاصِمٌ فَأَعِدَّ لِلْخُصُومَةِ» یعنی: تو مورد امتحان قرار می‌‌‌گیری و مردم به واسطه تو امتحان می‌‌‌شود. تو مورد مخاصمه قرار می‌‌‌گیری. برای دشمنیِ مردم آماده باش. امتحان امت آخر الزمان، علی ابن ابی طالب است.

 





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده