فهرست مطالب سایت

مکارم اخلاق ، جلسه 40

موضوع : مکارم اخلاق
تاریخ انتشار : 11 بهمن 1397


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

در دعای شریف مکارم الاخلاق حضرت زین العابدین علیه السلام به این فقره رسیدیم: «وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي» یعنی: به واسطه آنچه که نزد تو هست به من یقین صحیح عطا کن. در توضیح یقین صحیح عرض کردیم که دو معنا وجود دارد. یک معنایش را به استناد روایت رسول گرامی بیان کردیم که فرمودند یقین صحیح یعنی اینکه به قیمت خشم خدا، مردم را از خودت راضی نکنی و به دادههای الهی تملق مردم را نگویی و به واسطه آنچه که خدا تو را از آن محروم کرده، به مردم بدبین نباشی.
معنای دوم فساد در یقین، جهل مرکب است. یعنی کسی اولاً حقیقت را نمیداند و ثانیاً نمیداند که حقیقت را نمیداند؛ بلکه توهم دارد که میداند. به این میگویند «پندار دانایی». پزشکان میگویند جهل مرکب، یک بیماری روانی است؛ چون داناییِ خیالی است. جهل مرکب از دو جهل تشکیل شده: اولاً مسأله را نمیداند. ثانیاً حالت خودش نسبت به آن مسأله را نمیداند؛ بلکه حالت مخالفش را تصور میکند. این بیماری چهار نکته دارد:
1. اولاً یک بیماری روانی است.
2. ثانیاً اکثراً دچار آن هستند.
3. ثالثاً تشخیصش سخت است.
4. رابعاً معالجهاش سختتر است.
هر کسی را که به خودش اجازه اظهار نظر در هر زمینهای را میدهد دچار بیماری جهل مرکب است. به طور کلی انسانها در مقابل شناخت حقایق، چهار حالت دارند:
1. حقیقت را میداند و میداند که میداند. به این شخص میگویند عالم.
2. حقیقتی را میشناسد و نسبت به آن آگاهی دارد؛ ولی از حال خودش آگاهی ندارد. یعنی نمی-داند که میداند. به این شخص میگویند غافل.
3. نسبت به پدیدهای هیچ علمی ندارد و میداند که نمیداند. به این شخص میگویند جاهل.
4. حقیقتی را نمیداند؛ ولی فکر میکند که میداند. من اسمش را میگذارم توهم. خود آن آدم فکر میکند که یقین دارد که میداند.
این مسأله به قدری مهم است که در لسان حضرت صادق علیه السلام آمده است. حضرت میفرماید: «ثَلَاثُ خِلَالٍ يَقُولُ كُلُّ إِنْسَانٍ إِنَّهُ عَلَى صَوَابٍ مِنْهَا دِينُهُ الَّذِي يَعْتَقِدُهُ وَ هَوَاهُ الَّذِي يَسْتَعْلِي عَلَيْهِ وَ تَدْبِيرُهُ فِي أُمُورِهِ النَّاسُ» یعنی: سه مسأله هست که همه مردم میگویند ما آن را میدانیم. اول، مسأله دینی است. دوم مسأله سیاسی است و سوم، بحث مدیریت است. همه میگویند اعتقادات دینی را میدانیم. روش معالجه این است که مدام از اشخاص اعتراف گرفته شود که نمیدانند تا دچار جهل مرکب نشوند و جهل مرکب تبدیل به جهل بسیط شود؛ چون جهل بسیط إن شاء الله منشأ تفکر میشود. عقاید سیاسی است که شما به وسیله آن، برتری میجویید. دیگر اینکه همه مدیر به دنیا آمدهاند. به همین دلیل است که یکی از شاخصههای مدیریت، تعهد است. هیچ کس تخصص نمیخواهد؛ چون همه آن تخصص را دارند. پیشفرض جامعه، این است که همه مدیر به دنیا آمدهاند.
شش عامل باعث میشود که انسان نسبت به یک پدیده، شناخت غلط پیدا کند:
عامل اول: ظن و گمان. یعنی علمی که خلافش هم وجود دارد.
عامل دوم: تمایلات نفسانی که اصطلاحاً به آن میگویند پیشفرض. اگر شما بخواهید در یک امری، عقیده درست پیدا کرده و نتیجه درست بگیرید باید پیشفرض نداشته باشید تا بر اساس آن پیشفرض وارد بحث نشوید.
عامل سوم: تعصب. مثلا برخی میگویند ما ایرانی هستیم و دینمان هم باید ایرانی باشد.
عامل چهارم: تقلید. تقلید، امری است که باعث میشود شناخت صحیح حاصل نشود. البته تقلید در مقام اندیشه، مذموم است؛ اما تقلید در مقام رفتار نه تنها اشکالی ندارد که حتی یک امر عقلایی است؛ چون رجوع جاهل به عالم است. شما نزد پزشک میروید و از آن چیزی که به شما میگوید تقلید می-کنید.
عامل پنجم: استبداد در رأی.
عامل ششم: لجاجت. ابو جهل میدانست پیامبر بر حق است؛ منتها میگفت نباید پیامبر از طایفه عبد مناف باشد. لجاجت معمولاً در تفکرات سیاسی و حزبگراییها است. هر حزبی هر کاری میکنند درست است و هر کاری که طرف مقابل انجام دهد غلط است.
همه این موارد، منشأ جهل مرکب هستند. اگر کسی بخواهد دچار جهل مرکب نباشد نباید آنها را داشته باشد؛ چون استدلال بر مبنای این شش مورد، جهل مرکب را ایجاد میکند.
شش عامل هم باعث میشود که انسان نسبت به یک پدیده به شناخت صحیح برسد:
عامل اول: تأنی در استدلال و عجله نکردن.
عامل دوم: تجربه.
عامل سوم: تمرکز در اندیشه. در هنگام اضطراب و استرس و ترافیک، تفکری وجود ندارد.
عامل چهارم: تحرک و پویایی اندیشه، یعنی به روز فکر کردن. انسان هیچ وقت به روز فکر نمیکند. فرزندش را نگاه میکند و میگوید من پایم را جلوی پدرم دراز نمیکردم. این یعنی راه دادن عنصر زمان و مکان در استدلال. حضرت امیر علیه السلام میفرماید: «اولادتان را بر مبنای زمان خودشان تربیت کنید، نه بر مبنای زمان خودتان».
عامل پنجم: تبادل نظر یا مشورت گرفتن.
عامل ششم: امدادهای غیبی. بسیاری از شناختها به وسیله الهام حاصل میشود؛ منتها باید زمینه الهام و دریافت درونی را فراهم کرد. امام زین العابدین علیه السلام با این فقره از دعای مکارم الاخلاق، میخواهد که جهل مرکب به وسیله امداد غیبی بر طرف شود تا دچار لجاجت نشویم.
جهل مرکب علاوه بر اینکه نادانی و سخیف است حق الناس هم هست. اگر شما مریض هستید و من که هیچ تخصصی ندارم به شما دارو بدهم، حق الناس است، اگرچه خوب شوید. اگر نقشه مهندسی بلد نیستم و اظهار نظر کنم حق الناس است. حق الناس این نیست که پولی از کسی گرفته شود. مداخله در کار مردم در حالی که صلاحیتش را نداریم نیز حق الناس است. اگر شما سر دردتان را با استامینوفن خوب کردید به کسی توصیه نکنید؛ چون ممکن است او یک بیماری پیشزمینهای داشته باشد و دچار سو بشود. در اروپا و آمریکا دنبال آن را میگیرند ولی در ایران کسی نیست که دنبالش را بگیرد. خدا دنبالش را میگیرد.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده