فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه مبارک رمضان 96 - جلسه 11

موضوع : در مسیر حَسنات
تاریخ انتشار : 25 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
پیامبر(ص) می‌فرماید: " إِيَّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ، فَإِنَّ سَيِّئَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مُحَالَةَ؛ از سوء خلق بر حذر باشید. به خاطر اینکه کسانی که دچار سوء خلق هستند قطعا وارد جهنم می‌شوند." هر چقدر هم که نماز و روزه داشته باشند فایده‌ای ندارد. مداوای سوء خلق از نان شب برای ما واجب‌تر است. چون هیچ ربطی به نماز و روزه و این حرف‌ها ندارد. چون مجموعه‌ای از آداب است که در تعامل با مردم، حسن معاشرت را به دنبال دارد و اگر رعایت نشود سوء معاشرت را به دنبال دارد. و بر اساس سوء معاشرت است که ما را وارد جهنم می‌کند حتی اگر اهل نماز شب باشیم. هیچ ربطی به هم ندارند.
کجای جهنم می‌برند؟ ممکن است کسی بگوید هر جایی. اول و آخر آن چه فرقی می‌کند؟ تمام جهنم آتش است و فرقی نمی‌کند. ولی من می‌گویم فرق می‌کند. چون اگر فرق نمی‌کرد که خدا نمی‌گفت ما در جهنم یک منطقه‌ای داریم به نام اسفل السافلین. معلوم می‌شود که این‌ها با هم فرق می‌کنند. عذاب هست ولی درجات عذاب کاملا متفاوت است. پیامبر در مورد کسانی که دچار سوء خلق هستند می‌فرماید: " إِنَّ العَبدَ لَیَبلُغُ مِن سُوءِ خُلقِه أَسفَلَ دَرکِ الجَهَنَّمِ؛ انسان‌ها به واسطه اخلاق بدشان به پایین‌ترین مرتبه جهنم می‌روند." یعنی طبقه منفی دو می‌روند. از کف، دو طبقه پایین‌تر است. البته اگر دو طبقه پایین‌تر باشد. درک اسفل چیست؟ پایین‌ترین مرتبه جهنم است. پایین‌ترین مرتبه جهنم، یعنی دورترین ناحیه از رحمت خدا. چه کسی دورترین است از رحمت خدا؟ کسی که دچار سوء خلق است.
سوء خلق در دو بستر اتفاق می‌افتد: 1. سوء خلق زبانی. 2. سوء خلق رفتاری.
به بیان مصادیق سوء خلق بپردازیم:
1.‌ یکی از مصادیق سوء خلق زبانی، همین واژه‌ فحش، سب، تفحش، بذاء، دشنام است. این‌ واژه‌ها به یک معنا است.
تعریف فحش:
تعریف اول: دسته‌ای از دانشمندان علم اخلاق می‌گویند: فحش، سب، تفحش و دشنام به معنای تعبیر کردن از امور قبیح و مستهجن به الفاظ تصریحی است. فحش دهنده صراحتا از امور قبیح یاد می‌کند. از واژه خودش استفاده می‌کند نه یک واژه کنایی. تعبیر تصریحی از اسافل اعضاء را می‌گویند فحاشی.
تعریف دوم: این تعریف صحیح‌تر و کامل‌تر است که گفته‌اند: به کاربردن سخن زشت و دور از شأن انسان. هر سخن زشتی که باشد. این نیست که فقط آن الفاظ خاص باشد؛ بلکه هر سخن زشتی را شامل می‌شود. این یعنی فحاشی کردن. این تعریف را اکثر دانشمندان پذیرفته‌اند. بنابراین آنچه که در مذمت فحاشی می‌آید شامل این حرف‌ها می‌شود. آن‌هایی که به اصطلاح، روشنفکرانه فحش می‌دهند دچار و مشمول همین روایاتی هستند که خواهیم خواند.
نهایت فحشی که در اسلام می‌شود آن را پذیرفت این است که کسی بگوید «خیلی بدی». اما اگر همین هم در یک فرهنگی از مصادیق فحش باشد نمی‌شود به زبان آورد. چون فرهنگ‌ها با هم متفاوت است. بنابراین هر سخن زشت و ناروا و دور از شأن انسان، فحش است. هر حرفی که عُقلا آن را مذمت کنند و بگویند نباید آن را گفت، فحش به حساب می‌آید.
انگیزه و قصد از فحاشی:
آدم‌ها به سه انگیزه فحش می‌دهند:
1.‌ وقتی فحش می‌دهند قصد جدی دارند. این اتفاق در شرایط غیر عادی اتفاق می‌افتد مانند درگیری و دعوا که یک عدد می‌گوید و دو عدد می‌شنود.
2. یک طایفه هستند که قصد جدی ندارد و شوخی می‌کنند. آباء و اجداد و امهات شخص طرف مقابل را یاد می‌کند ولی از باب شوخی. هیچ دعوایی هم نیست. قهقهه هم می‌زنند.
3.‌ یک عده هم هستند که عادت کرده‌اند. بدون آن واژه‌ها، روزِ او آغاز نمی‌شود. اهل ایمان با (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ) روز خود را آغاز می‌کنند و متفحشین با آباء و اجداد دیگران و بد و بیراه گفتن به آن‌ها روز را آغاز می کنند.
هر سه مورد، مشمول این حدیثی هستند که مطرح می کنیم، چه به قصد شوخی باشد و چه به قصد جدی.
"قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: اَلْفُحْشُ وَ اَلتَّفَحُّشُ لَيْسَا مِنَ الْإِسْلَامِ فی شَیءٍ؛ حضرت رسول (ص) فرمودند: فحاشی کردن در اسلام، در هیچ موردی وجود ندارد." یعنی چه قصد جدی داشته باشیم و چه قصد شوخی داشته باشیم و چه اینکه عادت کرده باشیم در زمره کارهای مسلمانان نیست.
امام صادق علیه السلام یک صحابی دارند به نام سماعة. او به محضر امام شرفیاب شده است. سماعه یک ساربان و شترداری داشته است که با او درگیر شده است و به او فحاشی کرده است. به محضر امام که رسید اولین کلامی که امام فرمودند این بود: بگو جریان تو با این شتردار چه بود و چرا به او فحاشی کردی؟ سماعه گفت: من بی‌دلیل فحش ندادم. او بد و بیراه گفته بود. فرمود: او فحش داد و به تو ظلم کرد و تو هم که در مقابل فحش دادی به او ظلم کردی. برو و از ظلمی که کردی در درگاه الهی، طلب آمرزش کن. الهی العفو برای غیبت می‌گوییم. الهی العفو برای دروغ می‌گوییم ولی برای فحش نمی‌گوییم. طبق فرمایش امام صادق علیه السلام، مسلمان اصلا مجوزی برای فحاشی ندارد.
بهشت بر انسان فحش‌دهنده حرام است. "قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: اَلْجَنَّةُ حَرَامٌ عَلَى كُلِّ فَاحِشٍ أَنْ يَدْخُلَهَا؛ پیامبر(ص) فرمودند: بهشت برای ورود انسان‌های فحش‌دهنده و دشنام‌دهنده حرام است." یعنی این اتفاق نمی‌افتد اگر چه که نماز و روزه داشته باشد. چون دو مجرا است.
حضرت رسول (ص) فرمودند: " إِيَّاكُمْ وَ الْفُحْشَ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفُحْشَ وَ التَّفَحُّش؛ ‏از ناسزا گفتن بر حذر باشید. چون خداوند ناسزا و هرزه گویی را دوست ندارد." به صرف اینکه نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد نباید منتظر این معنا باشد که خداوند او را دوست داشته باشد. باید بدزبانی را حل کرد. بدزبانی یعنی ناسزاگویی. ناسزاگویی چه بر حسب عادت باشد و چه بر حسب شوخی باشد و چه جدی باشد باید حل شود. پیامبر همین عبارت را تکرار کردند و فرمودند: فحش ندهید که خداوند فحش‌دهنده را دوست ندارد.
آدمی که فحاش است و دشنام می‌دهد و ناسزا می‌گوید مبغوض خدا است. امام باقر(ع) فرمودند: " إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ؛ خداوند فحش‌دهنده و ناسزا گو را دوست ندارد."
تفاوت فحش و تفحش در این است که فحش به هر لفظی صادر می‌شود و تفحش با همان الفاظ خاص و رکیک و زشت است. حضرت هر دو را می‌فرمایند. این تفاوت‌ها، تفاوت‌های ریزی است. اما تعریفی که عموما ارائه می‌دهند حرفی است که دور از شأن انسان باشد. ناسزا گفتن یعنی هر حرف زشت و قبیحی که دور از شأن انسان باشد، هر واژه‌ای که باشد. لذا ما مترصد تفکیک این واژه‌ها نیستیم. ولی تفکیک این‌ها به این معنی است که فاحش کسی است که الفاظ عادی را می‌گوید و متفحش کسی است که الفاظ رکیک را به کار می‌برد. تفاوت این دو، در همین است. حضرت فرموده‌اند: خداوند بغض دارد نسبت به کسی که فاحش و کسی که متفحش است. کسی که خداوند نسبت به او بغض دارد جایگاه خوبی ندارد.
امام باقر فرموده‌اند: جدم رسول خدا به آن همسرشان اینطور بیان کردند: " إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ؛ اگر فحش می‌خواست تجسم پیدا بکند هر آینه شبیه کریه‌ترین موجودات در می‌آمد." در یک جلسه‌ای در محضر رسول خدا، عمر نشسته بود. یک شخصی از در وارد شد و شروع کرد به فحش دادن او. هر چه که از دهانش در آمد به این آدم گفت و او هم فقط گوش کرد. حرف‌های آن شخص که تمام شد عمر هم تمام‌قد بلند شد و با همان الفاظ به آن شخص فحش داد. پیغمبر جلسه را ترک کردند. جلسه را که ترک کردند بعدها به آن نفر پیام دادند: زمانی که تو نشسته بودی و آن شخص فحاشی می‌کرد و تو حلم ورزیدی خدا ملکی را مأمور کرد تا برای تو، ثواب بنویسد. ولی وقتی تو شروع کردی به فحاشی، ملک رفت و شیطان آمد و در جایی که شیطان باشد من حضور پیدا نمی‌کنم. در مجلس فحش، شیطان حضور دارد نه ملک. لذا حضرت فرمودند: " اَلْمُتَسَابَّانِ شَيْطَانَانِ يَتَعَاوَيَانِ وَ يَتَهَاتَرَان‏؛ کسانی که یکدیگر را فحش می‌دهند و سب می‌کنند دو شیطان هستند که با هم گفتگو می‌کنند." شما در فارسی شنیده‌اید که می‌گویند: شیطان داخل جلد فلانی رفته است. کسی که فحش می‌دهد در حقیقت شیطان در جلد او رفته است. پیامبر می‌فرماید: آن‌هایی که سب می‌کنند دو شیطان هستند نه دو آدم. یعنی شیطان آن‌ها را تسخیر کرده است.
امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: " اَلبَذَاءُ مِنْ ضِيقِ التَّصَرُّفِ وَ فِعْلُ السَّوْءِ مِنْ قِلَّةِ الْحَيَاءِ؛ فحش دادن از عجز و ناتوانی است و انجام دادن کار بد از کمی حیاء است" می‌خواهید آدم ناتوان را بشناسید به دهان او نگاه کنید. اگر فحاش است به فرموده حضرت امیر ناتوان و عاجز است. وقتی ناتوان بود نمی‌شود کاری را به او سپرد چون ناتوان است.
امام صادق(ع) فرمودند: "سِبَابُ الْمُؤْمِنِ كَالْمُشْرِفِ عَلَى الْهَلَكَةِ؛ ناسزاگوى به مؤمن همچون كسى است كه در آستانه هلاكت باشد" اگر به شخص مؤمنی، بد و بیراه بگوییم دچار مرگ فُجئه می‌شویم، یعنی مرگ ناگهانی.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده